!این صفحه فعلن در وضعیت آزمایشی قرار دارد

2015/10/21

مقاله: درباره­ ی ورود روسیه به عرصه­ ی جنگ در خاورمیانه

درباره­ ی ورود روسیه به عرصه­ ی جنگ در خاورمیانه

امپریالیسم روسیه برای "جنگ علیه تروریسم داعش" وارد منطقه نشده است!
نقشه­ ی جنگی که چندی پیش توسط مستشاران ایرانی – روسی آماده شده و به ارتش اسد ارائه گشته است، بر حفظ منطقه­ ی علوی نشینِ غربی سوریه متمرکز است. این ناحیه، هم صنعتی و هم پر جمعیت است و تنها نقطه ­ای است که مردم آن عمدتا پشتِ اسد باقی مانده­ اند. سایر نقاط سوریه به لحاظ سیاسی ضد اسد هستند. هدف استراتژیکِ جنگی روسیه در حمایت هوایی از قوای زمینی ایران و سوریه، حفظ این ناحیه و کنترل آن است. این هدف، امنیت پایگاه هوایی لاذقیه و بندر طرطوس را نیز تامین خواهد کرد. شهر لاذقیه هم پایگاه مردمیِ اسد و در عین حال پایگاه هواپیماهای جنگیِ روسی مانند سوخو است و بندر طرطوس هم تنها مرکزِ نظامی روسیه در دریای مدیترانه می­ باشد. از این زاویه تمرکز استراتژیک نقشه ­ی جنگیِ امپریالیسم روسیه، حفظ این ناحیه، است. اینکه در صورتِ موفقیت نقشه، ارتش اسد یا نیروی مشترک سپاه پاسدارانِ ایران و ارتش اسد و یا ترکیبِ جنگیِ مسکو – تهران – دمشق حفظ و کنترل آن را بر عهده بگیرند، هنوز نامشخص است و قطعا به تحولات جاری بستگی دارد.
در ماه­ های اخیر بویژه در تابستان، تحولات جنگی به زیانِ ارتش اسد و متحد آن یعنی حزب­الله لبنان بود و مناطق مهمی در نواحی مذکور از کنترل آنها خارج گشت. همچنین نیروهای
حزب­الله نیز متحمل تلفات جانی بسیاری شدند. دیدار نمایندگان سپاه با مقامات ارشد مسکو در ماه اوت، درواقع بیانگرِ وخامت اوضاع و لزوم دخالتِ روسیه بود. تصمیم نهایی کرملین، در پرتو چنین اوضاعی گرفته شد.
از این­رو و در منطق جنگ، بمب های روسی بر مناطق شمال و شمال شرقیِ دمشق فرو می­ افتند. یعنی حد فاصل میانِ شهرهای حمص و حما که تحت کنترلِ نیروهای تحت حمایت آمریکا یا ترکیه و یا کشورهای خلیج است. تنها منطقه ­ای که داعش در آن گاه به گاه بمباران شده است، حدفاصلِ شهرهای دمشق – تدمر است که به تازگی در مسیرِ پیشرویِ داعش به سمتِ دمشق قرار گرفته بود. یعنی هدفِ جنگ، حفظ ناحیه­ ی مذکور است. هم در پرتوِ اهداف فوری و هم در پرتو اهداف طولانی مدت و تغییر وضعیت جنگ و رژیم اسد. و دقیقا از همین زاویه است که روسیه به مناطق تحتِ کنترل کُردها کاری ندارد! و حتی امکان همکاری با نیروی نظامی کردها نیز -با احتمالی قوی- وجود دارد، چون آنها در مناطق مورد نظرِ روسیه نیستند.

مبارزه با تروریسم؛ کلیدواژه­ای رایج برای دخالت­ و رقابتِ­ امپریالیست­ ها!
امپریالیسمِ روسیه نیز مانند آمریکا و ائتلاف گسترده­ اش و البته مانند ایران و ترکیه با شعارِ "مبارزه با تروریسم" وارد جنگ شده است. مبارزه با دولت اسلامی (داعش) بهانه­ای برای شروع دخالت روسیه در سوریه بود، سپس حفظ اسد در قدرت و جلوگیری از فروپاشی زیرساخت­ های سیاسیِ دولتِ سوریه، در کنارِ مبارزه با تروریسم، به عنوان هدف اصلی از سوی روسیه بطورِ رسمی اعلام شد. روسیه با همین اسم رمز به مواضع نیروهای مختلف اسلام­گرا و مواضعِ ارتش آزاد و ... حمله می­ کند اما مساله ­ی اصلی برآورده ساختنِ هدف حفظ و کنترل مناطق و ساحلِ غربی سوریه است. این ناحیه توسط این گروه­ ها مورد تهدید و اشغال قرار گرفته است و نه توسط داعش، بنابراین بر اساس منطق جنگ، باید مورد حمله قرار بگیرند. قسمتِ پیچیده­ ی ماجرا این است که نیروهای فوق، مورد حمایت ترکیه، عربستان، آمریکا و ائتلافش هستند و این مساله، امپریالیست­ ها را بیش از پیش رو در روی هم قرار خواهد داد. روسیه برای گسترش نفوذ خود در جهان، ناچار به دخالت­گری در سوریه و ورود به جنگ شده است. در شرایطی که رویکردِ آمریکا و اروپا در حل مسائل خاورمیانه بهم نزدیک نمی ­شود و آمریکا در عین برتریِ نظامی – اقتصادی خود، قادر به رهبریِ قدرت­ های دیگر و گاها هم ­پیمانانِ منطقه ­ای خود نیست، روسیه، "روش روسی" در رقابت با سایر امپریالیست ­ها را در پیش گرفته است. روشی که رویکردِ روسیه به نقاط تمرکز و تجمعِ تضادهای امپریالیست­ ها و دیگر قدرت­ های ذی­نفع را نشان می ­دهد و از سوی مسکو در بحرانِ اوکراین نیز امتحان شده است.
دخالت بیشتر امپریالیست­ ها و تجدید آرایش قوای منطقه!
نیروهای منطقه ­ای و کشورهای شریکِ امپریالیست­ ها، در وضعیتِ جدید، باید دوباره انتخاب کنند و حتی نقش­ های جدید بر عهده بگیرند.
ایران، با شعار مبارزه با تروریسم، کماکان در کنار اسد باقی مانده و در نقشه­ ی جنگی روسیه، در بخش عملیاتِ زمینی فعال شده است. رئیس جمهورِ ایران، روحانی، در سخنرانی خود در سازمان ملل اعلام داشت که "ما همان‌گونه که به استقرار دموکراسی در عراق و افغانستان کمک نمودیم، آماده‌ایم که به استقرار دموکراسی در سوریه و یمن نیز کمک کنیم!" ایران از توانِ نیروی متحد خود مانند حزب­الله نیز به خوبی در این راستا بهره می­ گیرد. در عین حال از همکاری با کُردها و حمایت از آنها در تقابل با دولت ترکیه نیز به خوبی استفاده می­ کند و در جنگ میانِ پ­ ک ­ک و ترکیه، ضمن تقویتِ تضاد کُردها و ترکیه، به شدت به اردوغان و سیاست ­های جنگی ­اش می ­تازد. توافق هسته­ ای بین آمریکا و ایران، بر خلاف تصورِ بسیاری از نیروها که منتظر مهار جاه­ طلبی­ های تهران بودند، ایران را وارد دور تازه­ ای از رقابت با قدرت­ های منطقه­ ای و همسایگانش کرده است. ایران با توافق هسته ­ای، مسیرِ تبدیل شدن به قدرت اصلیِ منطقه را انتخاب کرده است و در این مسیر نیروی مالی – انسانی و نظامی فراوانی را هزینه کرده و خواهد کرد. تقریبا برای اکثریت مردم خاورمیانه روشن است که ایران در تمام آشفتگی­ های منطقه، یک پای ثابت است و نقش مخربی در پیچیدگی­ های موجود در خاورمیانه ایفا کرده است. دو دستگی شیعه – سنی در عراق، ایجاد و تجهیزِ دسته­ های مسلح شیعه در مناطق بحرانی خاورمیانه و حتی در کشورهای رقیبِ خود مانند عربستان، دخالت در امور داخلیِ کشورهای خلیج، استفاده از نیروی نظامی نیابتی برای نفوذ خود در منطقه مانند حزب­الله لبنان و حوثی­ های یمن و ... ایران را به کشوری خطرناک برای رقبای منطقه­ ای­ اش تبدیل کرده است و تهران نیز بر تلاش خود در جهت تبدیل شدن به قدرت مسلط منطقه، از هیچ تلاشی فروگذار نیست و با توافق هسته­ ای و برطرف شدن تحریم­ های اقتصادی، با توان مالی – نظامی بیشتر و محدودیت سیاسی کمتری به دخالت در منطقه و یا وارد شدن در نقشه­ های امپریالیستی می­ پردازد.

ترکیه، مانندِ عربستان به وضوح از اتحاد جدیدِ میانِ روسیه، ایران و سوریه نگران است. ترکیه در عمل با نقشه­ های شکست خورده­ ای در رابطه با سیاست خارجیِ دولتش و تاثیراتِ منفیِ آنها بر سیاست داخلی خود روبرو گشته است. تبعاتِ حمایتِ حزب اردوغان –آکپ- از نیروهای اسلامی مختلف در بهار عربی، تسلیح و حمایت از نیروهای اسلام­گرا در سوریه برای جایگزینی با رژیم اسد، به خصوص همکاری با داعش در رابطه با پ­ ک­ ک و مقابله با نفوذِ کُردهای سوریه، ... امروزه به ضد خود بدل گشته است. تا به امروز، آمریکا تمایلی به حمایت نیروهای اسلامی به عنوانِ آلترناتیوِ رژیمِ اسد نداشته و نقشه­ ی ترکیه در این راستا به شکست نزدیک شده است. سرکوبِ نظامیِ کُردها و درواقع پ­ ک­ ک در شمال سوریه و عراق، از سوی آمریکا و اروپا پذیرفته نمی­ شود. آمریکا و شرکایش کماکان به کُردهای منطقه و رهبریِ پ­ ک­ ک به عنوانِ کارت موثری در بازی­ های سیاسی – نظامی منطقه می­ نگرند و در رابطه با سرکوبِ نظامی کُردها، دولت ترکیه را ناامید کرد­ه ­اند. تنها مساله­ ای که آمریکا با تبلیغاتِ فراوان با ترکیه هم­ صدا شده است، مبارزه با تروریسم و داعش است! همکاریِ پنهان و آشکار با داعش، امروزه به تهدیدی جدی برای ترکیه تبدیل شده و ضدیت مردم با آکپ در جامعه­ ی ترکیه را بسیار تقویت کرده است. یکی از عوامل شکست در انتخاباتِ پارلمانی قبل، همین مساله بود. حضور داعش در مرزهای ترکیه و اعضای جنگجوی آن در داخلِ کشور ترکیه از یکسو و حضور کُردهای مسلح و منسجم در شمال سوریه و عراق از سوی دیگر، همسایگانِ جدیدی را برای ترکیه بوجود آورده است که به هیچ وجهی از سوی آکپ و اردوغان قابل پذیرش نیست. دولت ترکیه احتمالا بهای بیشتری در رابطه با شکست نقشه­ های آکپ خواهد پرداخت و برگزاری مجدد انتخابات پارلمانی، در سایه­ ی چنین وضعیتی، می­ تواند وقایع جدیدی را بوجود آورد. کما اینکه همین چند روزِ گذشته، بوسیله­ ی بمب­گذاری در یک راهپیمایی، بیش از 120 نفر که در اعتراض به جنگ به خیابان آمده بودند، قربانی شدند! انگشت اتهام به­ سوی آکپ می­ رود اما با روندِ موجود، باید منتظر وقوع بیشتر چنین اتفاقاتی در ترکیه باشیم.

عربستان مانند ایران، نقش ویژه­ ای در ایجاد و تسلیح نیروهای شبه ­نظامی در منطقه بازی می­ کند. در واقع عربستان با ملک سلمان پادشاه جدیدش، رقابت با ایران را در بالاترین سطح ادامه می­ دهد و بازهم مانند ایران، برای تبدیل شدن به نیروی مسلط در منطقه، حاضر به همکاری و اتحاد با امپریالیست­ های مختلف و نه فقط با آمریکا شده است. در سطح ایدئولوژیک، همان­طور که ایران پرچم شیعه­ گری در منطقه را بلند کرده است، عربستان پرچم سنی­ گری را تکان می ­دهد و میلیون­ ها نفر در عراق و سوریه و کشورهای دیگر خاورمیانه را حول این دو پرچم بسیج کرده و روانه­ ی میدانِ جنگ می­ کند. عربستان، مانند ایران، در تمام تغییراتِ منفی در خاورمیانه دست داشته است. عربستان از توافق هسته ­ای آمریکا و ایران بیمناک شد و امروزه نزدیکی ایران و روسیه در مورد سوریه، عربستان را به صرافت خواهد انداخت تا برنامه ­ای مخرب ­تر از قبل به پیش برد. رویکردِ ناروشنِ آمریکا در قبال سیاست­ های ترکیه، در رابطه با سیاست­ های سنی­ گری و آلترناتیوِ عربستان در منطقه نیز دو پهلو و ناروشن است. امروز عربستان شاهد بمبارانِ مواضع نیروهای وابسته به خود توسط هواپیماهای روسی است و در عین حال تحرکی از جانب آمریکا نمی ­بیند. چنین وضعیتی برای عربستان خطرناک است. دخالت نظامی در یمن و ایجاد ائتلافی از کشورهای عرب برای حمایت از دولت دست ­نشانده­ ی خود در یمن، با اعلام مبارزه با نفوذ ایران در کشورهای عربی همراه بود و عربستان در رابطه با نفوذ ایران در همسایگیِ خود، با توانِ نظامیِ بالایی وارد عمل شد. عربستان در حالی­ که از قدرتِ نفوذ ایران بیم دارد اما با هزینه­ ی بسیار زیادی به دنبال ایجاد سدی در مقابل نفوذ ایران است. عربستان حاضر است برای ایجادِ این سد، چه ایجاد جنگ در مرزهای ایران، چه دخالت قدرت­ های امپریالیستی و چه اتحاد با دشمنان منطقه ­ای –بویژه همسایگانِ- ایران، هر هزینه­ ی مالی – نظامی را تقبل کند. عربستان خوب می ­داند که ایران نیز چنین هزینه­ هایی را کرده و می­ کند، بنابراین مساله این است که کدام کشور قدرت مسلط منطقه شود. دیدارهای مکرر با مقاماتِ روسی و اروپایی و خریدهای نظامی کلان از آنها، نزدیکی بیشتر به ترکیه، تلاش برای متحد کردنِ حماس که یکی از متحدینِ پیشینِ ایران بود، پیشبُردِ برنامه­ ی هسته ­ای در عربستان و ... در همین راستا صورت می­ گیرند.

آینده، کماکان ناروشن و نیازمند تغییر!
امپریالیسمِ روسیه نیز مانند امپریالیست ­های دیگر و مانند کشورهای اصلیِ منطقه، وارد دورِ تازه ­ای از تقسیمِ جهان و رقابت شده است. ورود روسیه به جنگ، ظاهرا صحنه را پیچیده­ تر کرده است اما اتحادها و ائتلاف­ ها را نیز روشن­ تر خواهد کرد. کشورهایی مثل ایران، ترکیه، عربستان و حتی کشورهای خلیج تحت قیمومیت قدرت­ های امپریالیستی بزرگ در جنگ ­ها وارد شده و نقش ایفا می­ کنند. معمولا در نقاطی که تضادهای امپریالیست­ ها متمرکز و حاد می­ شود، در عین پیچیدگی و وخامت اوضاع، صف­ بندی ­ها نیز مشخص ­تر خواهد شد. البته که در چنین وضعیتی، برخی از کشورهایی که وارد جنگ ­های نیابتی و اتحاد با امپریالیست­ های رقیب می ­شوند، قربانی گشته و تنبیه خواهند شد. ایران، ترکیه و عربستان نمی­ خواهند قربانی شوند، بنابراین تمام تلاش­ شان را برای برتری بر دیگر رقبا به کار می­ گیرند اما واقعیت این است که تقابل بیشترِ امپریالیست­ ها با یکدیگر، تلاش این کشورها را در رقابت و تقابل امپریالیستی وارد کرده و آن است که شکل و نقش آنها را تعیین می­ کند. همان­ طور که شاهد هستیم، امپریالیسم روسیه، وقتی تمایلی به استفاده از ابزار نظامی و دخالت مستقیم از سوی آمریکا و سایر امپریالیست­ ها نمی­ بیند، و طرح متحدانه و روشنی از سوی آنها ارائه نمی ­شود، به نام "مبارزه با تروریسم" و با مشروعیتی به مراتب بیشتر از آنها وارد عمل مستقیم می­ شود. روسیه اعلام نمود که نه تنها به ائتلاف آمریکا ملحق نمی­ شود، بلکه با تمام گروه­ های تروریستی مقابله خواهد کرد. چنین مواضعی در کنار اعلام حفظ اسد و جلوگیری از فروپاشی سوریه، بیانگرِ اهدافی است که توسط روسیه پیگیری می ­شود. تا همین جا نیز، ورود روسیه به جنگ، بی ­اعتباری بیشتری برای آمریکا و متحدانش در منطقه بوجود آورده است. به نحوی که گسیل شدن صدها نیروی سپاهی برای جنگیدن در سوریه نیز مانند گذشته که تعداد محدودی مستشار نظامی در سوریه حضور داشتند، مورد انتقادِ افکار عمومی واقع نشد. البته وضعیت بسیار نابسامان و متزلزل است و احتمالِ تغییر رویکردِ آمریکا وجود دارد. نزدیک شدن دوباره به عربستان به عنوانِ پرچم ­دارِ سنی­ ها و سلفیست­ ها و یا به ترکیه به عنوانِ عضو مهم ناتو می­ تواند صحنه ­ی جنگ موجود را یکبار دیگر بهم بریزد. بهانه­ های زیادی هم برای تغییر رویکرد وجود دارند.
به نظر می­ رسد که روندِ موجود، گذری از جنگ­ های نیابتی به نوعی از جنگ­ ها یا سازش­ های امپریالیستی است. با اینکه میزان و نوع رویارویی امپریالیست­ ها، به ضرورت­ ها و تقسیم منافع آنها گره خورده است و تمام تلاش­ شان را بکار خواهند گرفت که شکل کمپ ­بندی جهانی مانند جنگ جهانی به خود نگیرد، اما دست کشیدن از رقابت و از میدان خارج شدن به نفعِ حریف و تقسیمِ منصفانه ­ی جهان، با منطق سرمایه ­داری و امپریالیسم خوانایی ندارد! وضعیت به­ سمتی پیش می­ رود که صحنه­ ی جنگ خونین ­تر و پیچیده ­تر از قبل خواهد شد ولی کیفیت حضور و دخالت امپریالیست­ ها تغییر خواهد کرد. به همین ترتیب، کیفیت و کمیتِ حضور و نقش ­آفرینیِ کشورهای مدعی هژمونی بر خاورمیانه. متاسفانه در این وضعیت، کماکان هیچ نیروی آلترناتیوی که بتواند منافع توده­ ها را نمایندگی کند در صحنه­ نیست و دولت­ های ارتجاعی و نیروهای دست­ پرورده ­ی آنها هستند که در تقابل میانِ قدرت­ های امپریالیستی، به ایفای نقش و بسیج مردم مشغول هستند. انرژی توده ­های خسته و تحت ستم در مناطق شیعه و سنی­ نشینِ خاورمیانه به سود دولت­ های ایران، عربستان و ترکیه به مصرف می­ رسد و انرژی توده ­های به پاخواسته و مبارزِ کُرد در سازش­ های پ­ ک­ ک با دولت ­ها و قدرت­ ها هزینه می­ شود. مردم بسیاری نیز مسلح شده و مشغول به جنگ هستند و محدودیت فکری در رابطه با استفاده از قهر، کمتر مساله است. صحنه مملو از خطرات و جنایات و کلا تخریب بشر است ولی در چنین فضایی و در مواجهه­ ی عریان توده ­ها با نظام موجود، فرصت­ های فراوانی نیز ایجاد شده­ اند. متاسفانه یک نیروی انقلابی وجود ندارد که برای چنین فرصت ­هایی تدارک دیده یا نقشه­ ی عملی مشخصی برای فرصت ­های موجود داشته باشد. برای نیروهای انقلابی در چنین شرایطی، مرورِ مجدد درس­ های جنگ­ های جهانی و رویکردی که لنین در روسیه و مائو در چین اتخاذ کردند بسیار اهمیت دارد. درس­ هایی که حاصل سال­ ها تدارک فکری، اقداماتِ عملی و جمع­بندی از آنها، ساختنِ نیروی انقلابی و نقشه­ ی انقلاب کردن و متحقق کردنِ آن نقشه بود. جمع­بندی از خیزش سال 88 در ایران، بهار عربی و وقایع چند ساله­ ی اخیر در خاورمیانه باید تکان جدیدی به جنبش انقلابی ما بدهد.

شهاب سیروان - اکتبر 2015

به اشتراک گذاشتن