!این صفحه فعلن در وضعیت آزمایشی قرار دارد

2012/06/02


به ­یادِ آذر درخشان و زندگیِ در اوجش
آذر درخشان، زنِ انقلابی و کمونیست در روز 26 ماه مه 2012 در بیمارستانی در پاریس برای همیشه از بینِ ما رفت. مبارزی که تمامِ ابعادِ زندگی­ اش را در خدمت به رهاییِ طبقه­ ی خود و رهاییِ زنان به ­عنوانِ ستم­ کش­ ترین قشرِ بشر صرف کرد و در این راه 11 سال با بیماریِ مهلکِ سرطان دست و پنجه نرم کرد و سرانجام جبرِ طبیعت بر او غلبه کرد. آذر درخشان، نامِ مستعارِ "مهری علی ملایری" بود که در خانواده­ ای کارگری و زحمت­کش به­دنیا آمد و در محله­ های جنوبِ شهر رشد کرد. دغدغه و شورِ او به رهاییِ زحمت­ کشان، به تجربه ­ی مشخصِ زندگیِ وی اتکا داشت و این شور و حرارت را تا آخرین لحظه از عُمرِ پُربارِ خویش نشان می­ داد.
آذر مانند بسیاری از هم ­نسلانِ خود، با کوله­ باری از سئوال و خشم و با چشمانی باز و جویا به خارج از کشور رفت تا با تحصیلِ علم و دانش بتواند بازگردد و زندگیِ بی­ چیزان را تغییر دهد. دورانِ کوتاهِ تحصیلِ او در خارج از کشور به آشنایی با فعالینِ کنفدراسیونِ احیا و جنبش ­های مبارزاتیِ غرب گذشت. چشمانِ آذر در این آشنایی و مبارزات، آن­ چنان باز شد و آگاهیِ او چنان جهش­ وار رشد کرد که فعالیتِ متشکلِ سیاسیِ خود را از همان روزها آغاز کرد و تا لحظه­ ی مرگ، خود را عضوی از یک تشکل می ­دانست. آذر در روزهای انقلابِ 57 به خیابان­ های تهران بازگشت و هم­ راه با ده­ ها هزار مبارزِ دیگر به مبارزه پرداخت. پس از سقوط نظامِ سلطنتی آذر هم مانند بسیاری از کمونیست­ هایِ انقلابیِ آن دوران، به مبارزه علیه استبداد تازه به قدرت رسیده پرداخت. فعالیت در تشکلاتِ کارخانه ­ها و ارتباط با کارگران و زحمت­ کشان در هیاتِ یکی از اعضای اتحادیه­ ی کمونیست­ های ایران و تلاش برای شکل­ گیریِ قیامِ آمل از جمله فعالیت­ های آذر بود. بعد از شروع قتلِ­ عام ها و سالِ سرخِ 60، شکستِ سربداران و جان ­باختنِ برادرِ جوانش در قیامِ آمل، آذر مجبور به زندگیِ مخفی با دو فرزندِ کوچکش شد. مانندِ هزارانِ دیگر، سایه­ ی مرگ بر سرِ آذر نیز افکنده شده بود. درنهایت مجبور به خروج از کشور در شرایطِ بسیار دشواری شد. حضورِ او در خارج از کشور را اکثرِ رفقا و دوستانش به­ خوبی به ­یاد دارند؛ نه اقامت­ گاهی و نه حتی کارتِ شناساییِ مشخصی. این­ بار مساله ­ی آذر خیلی فرق می­ کرد و بسیار بزرگ ­تر بود. بخش اصلی و بزرگی از یاران و رفقای سازمانش و سازمان­ های دیگر قتل و عام شده بودند و آذر به­ همراهِ اندک رفقای انقلابی ­اش وظیفه ­ی دشوارتری را در برابر خود می ­دید. او باید در بازسازیِ فکری – تشکیلاتیِ سازمانش و تبدیلِ آن به حزب کمونیستِ ایران(م ل م) واردِ عمل می ­شد. آذر در تمامِ این دوران با یک کوله­ پشتی عازم سفر به شهرهای مختلفِ آلمان، به اسکاندیناوی، ترکیه و پاریس و ... بود. او در این سفرها ضمنِ انجامِ فعالیت­ های تشکیلاتی ­اش، موجی از انرژی و زندگی و امید را در زخم­ خورده­ گانِ رژیم و جوانانِ نسلِ جدید بپا­می­ کرد. آذر در تمامِ دورانِ فعالیتِ خود بر ضروت فعالیتِ سازمان­ یافته و هدف­ مند و کلاً سازمان­ دهی تاکید داشت و از جمله کمونیست­ هایی بود که بدونِ خجالت از گذشته­ و نسلِ خود یاد می­ کرد و بی ­رحمانه خطاها و انحرافاتِ آن را برملا می­ کرد. برای آذر حفظ و تبلیغِ دستاوردهای نسلِ انقلابیِ 57 و نقدِ بی­ رحمانه ­ی خطاهای آن­ها به ­واقع مبارزه بود و از تحلیل ­های دمِ ­دستی گریزان بود. نگاهِ او به مساله­ ی زنان و اختصاص دادنِ بخشِ پُرباری از زندگیِ خود به مبارزه در این جهت، یکی از عرصه­ های نقدِ او به گذشته و حالِ جنبشِ کمونیستی بود که در خلقِ فضایِ دیگری در رابطه با مساله­ ی زنان در جنبشِ چپ نقش به ­سزایی ایفا کرد. آذر این مبارزه­ را با نبردِ بزرگ با دشمنِ اصلی یعنی رژیم اسلامی و نظامِ سرمایه­ داری لازم و ملزوم می­ دانست و هرگسستی از این انحرافات را حرکتی در جهتِ عقب­ راندنِ ارتجاع تلقی می­ کرد.
یادگارهای آذر برای نسلِ ما و جوانانِ فردا، نوشته­ هایی ­ست که هیچ­گاه فرصتی نیافت تا تمامیِ انباشتِ تجربی و فکریِ خود را با ما درمیان بگذارد. "کتابِ زنانِ سالِ صفر" از جمله یادگارهای باارزشِ آذر برای ماست. مبارزه­ ی انترناسیونالیستیِ او نیز یادگارِ دیگری­ است. آذر در اوج و با انباشتی از طرح­ ها و ایده­ ها نو برای مبارزه، آموختن و زندگی رفت. تمام کسانی که فقط یک­ بار آذر را دیده بودند می­ دانند که او همیشه انقلابی و محکم بود ولی همیشه حرفِ تازه­ای داشت و مسیری تازه را نشان می ­داد. این خصلتِ نوبودن و ابتکار و سنت­ شکنی خصلتی بود که آذر را در زندگی و مبارزه به اوج رسانده بود. اندوهِ از دست دادنِ آذر سنگین است ولی امیدی که در جنبش کمونیستی و زنان ایجاد کرد و میراثی که برای نسل ما به­ جا گذاشت، این ایده را دامن می­ زند که آذرانه دست به دستِ هم دهیم و متحدانه آرمان­ هایش را پاس بداریم.
ما در تلاشیم تا یک یادگاری تهیه کنیم. برای امضای این یادگار و تبلیغِ ایده­ ی پاس ­داشتِ به ­صورتِ جمعی، لطفاً اسامی خود را به ایمیلِ زیر ارسال کنید:

به اشتراک گذاشتن