گزارشِ روزی كه آذر از ميان ما رفت
ساعت دو پنجاه و پنج دقيقه صبح شنبه، رفيق آذر آخرين نفس ها را كشيد.
بدنش را با پرچم
قرمزی كه علاقه مندانش در سمينارِ زنانِ چپ و كمونيست-هامبورگ به افتخار او امضا
كرده بودند، پوشانديم. روی پرچم نوشته شده بود: "رفيق آذر ردّ پايت در ساحلِ
زندگی كه هيچ، در مركزِ زندگی هميشه جاودانه و ماندگار است". چند ساعتی كنارش
بوديم. حوالی ظهر حدود سی نفر از رفقا، ياران و آشنايان و اعضای خانواده ی آذر چند
دقيقه ای دور او حلقه زديم. نخست متنِ كوتاهی با اين مضمون توسط يكی از رفقا
خوانده شد: "نيمه شب، ما رفيقِ بسيار عزيز و گران قدری را از كف داديم. زنی
كمونيست، مبارزی انترناسيوناليست كه آرزوی آزادیِ همه ی بشريت را در سر داشت و
رزمنده ی پيگيرِ راهِ رهايیِ زنان بود.
مهری در تمام جبهه های مبارزه تا آخر شجاعانه جنگيد، از پای نايستاد، نااميد
نشد؛ تا لحظه ی آخر در مقابل بيماری دليرانه مقاومت كرد.
او زندگی را عميقاً دوست داشت، قلبش بزرگ بود، افقش گسترده و زندگيش شكوفا و
سرشار از طراوت و شادی.
همواره می گفت پس از مرگم عزاداری نكنيد، زندگی كنيد، مبارزه كنيد و شاد
باشيد و بهدنبالِ تحققِ آرزوهای بزرگ!
آذر شانس آن را داشت كه زندگی عالی و پُربار و معناداری را از سر بگذراند. از
همين رو بدل به الگویی رهايیبخش شد. باشد اين الگو را در ميانِ همه فراگير كنيم.
جای خوش وقتی است كه در اين لحظات سخت كنار هم هستيم و می توانيم سر بر شانه های
هم بگذاريم و گريه كنيم و بارِ اين غم و اندوهِ سنگين را با يكديگر تقسيم كنيم.
ياد و خاطره ی زندگیِ او، يادِ لبخندها و مهربانی هایش، يادِ شادی هايش را
گرامی داريم و آرزوهای بزرگش را همواره زنده نگه داريم".
پس از اين سخن رانیِ كوتاه يك دقيقه سكوت به احترام او صورت گرفت، سرود انترناسيونال
خوانده شد و در خاتمه برای او دست زديم و هر يك از رفقا با بوسه ای با او وداع
كرد.
بعد از آن، به صورتِ
جمعی به پِرلاشز رفتيم، كه در همین روز برنامه ی سالگرد كمون بود. با پرچم آذر با
جمع دوست دارانِ كمونِ پاريس سرودخوانان راهپيمايی كرديم و به قطعه ی كموناردها
رسيديم. در آنجا توسط برگزارکننده گان اعلام
شد كه امروز يك زن كمونيست ايرانی درگذشت و ما نیز شاخه های گلِ سرخِ روی پیکرِ
آذر را به ایشان سپردیم که پایِ دیوارِ کموناردها بگذارند.
سپس جمعی بر سر مزارِ رفيق پوران بازرگان رفتيم و شاخه های باقی مانده از گل های
سرخِ پیکرِ آذر را نثار زنِ انقلابیِ دیگری كرديم. در پایانِ راهپیمایی، به اتفاقِ
تمامِ علاقه مندان واردِ كافه ای شده و به افتخار آذر شرابی نوشيديم و چند ساعتی
كنار هم بوديم.
شهاب سیروان : http://peykeiran.com/userfiles/file/veda_ba%20Azar12_1.pdf
اطلاعات جهت شرکت در مراسم
پیام ها به مناسبتِ درگذشتِ رفیق آذر درخشان
صفحه ی فیس بوکی آذر درخشان
کانالِ یوتیوبِ آذر درخشان