ایلماز گونه ی هنرمند خلق
ايلماز گونه هنرمندي توده اي بود و به آنان كه مي خواستند هنر انقلابي بيافرينند جرات داد ـ جوي وجود داشت كه اينكار شدني نبود، در ميان نيروهاي مترقي يك نوع "هنر براي هنر" مطرح بود ـ او به آنان الهام داد. او از فرصتهايي كه داشت استفاده كرد ولي در راه هنر انقلابي. او چنانچه مي خواست مي توانست يك هنرمند بورژوا باشد. وقتي كه يك شخصيت يا هنرمند معروف هستي بايد اعلام موضع بكني. در تركيه چنانچه بگويي كمونيست هستي ياغي شناخته مي شوي ـ خودبخود هفت سال زندان ـ غالب اوقات اين هنرمندان هستند كه شامل اين قانون مي شود. يلماز گونه ي گفت: "وقتي چنين قانوني وجود دارد بايد بخود جرات داد و عليه آن كاري كرد. يكبار او در مقاله اي نوشت: "من يك كمونيست هستم، يك ماركسيست ـ لنينيست" و هفت سال برايش بريدند. ولي او معتقد بود كه اين ضربه ايست بر قانون آنان. او با قانون "تبليغات كمونيستي" چندين بار، عملا هر دفعه سخنراني كرد، سيلي خورد. 10 ميليون كرد در تركيه هستند، ولي آنها هم غيرقانوني هستند، آنها نبايد بزبان خود بنويسند يا سخن بگويند، آوازهاي كردي مجاز نيستند ـ هر زبان ديگر دنيا در تركيه مجاز است بجز كردي. يلماز با غرور مي گفت كه كرد است، اين تقريبا بدتر از كمونيست بودن است چرا كه تجزيه طلب قلمداد ميشوي. خيلي از هنرمندان كرد اين واقعيت را پنهان مي كنند. يلماز اهميت اعلام اين مسئله را دريافت.
او پس از زندان بعنوان كارگر براي حمل حلقه هاي فيلم از يك سينما بديگري، وارد صنعت فيلم شد. او افراد زيادي را از اين طريق ملاقات كرد و بخشي از آنان شد، نه بعنوان يك بورژوا، بلكه يكي از مردم. اين، به قابليت او براي بروشني تصوير كردن مردم نقاط مختلف تركيه، آنچنان كه هستند، افزود. چرا كه آنان را خوب مي شناخت. در آنزمان شخصيتهاي شسته رفته و "زيبا" شبيه اروپائيان به صحنه هاي تركيه راه مي يافتند. گونه ي در چند فيلم رلهاي كوچكي داشت ولي بشكل خود توده ها بود. او صورتي معمولي داشت و بهمين دليل سريعا مشهور شد. در يك دوران 5 ساله در سالهاي 60 حدود 100 فيلم بزن بزن ساخت كه خودش در آنها رل عمده داشت. او وسيعا معروف شد.
در مرحله دوم از كار سينمائيش او هم رل اول را بازي كرد و هم سناريوها را كه در مورد مسائل اجتماعي بودند نوشت. اين پيشرفت عمده اي براي او بود و باعث شهرت اين فيلمها شد. آنچه كه ميشود به آن مرحله سوم گفت دوراني بود كه او سه فيلم "عروس زمين" يك داستان سنتي دردناك 1968، "گرگهاي گرسنه" 1969، و بالاخره "اميد" كه بيان آغاز رئاليسم اجتماعي در تركيه بودند را ساخت.
فكر مي كنم "اميد" مهمترين فيلم در تاريخ سينماي تركيه و بهترين كار يلماز گونه ي باشد. طريقي كه اين فيلم با مسئله خانواده، زمين، مبارزه مردم و روابط بين تحتاني ترين اقشار جامعه برخورد مي كند. و در اين زمينه فيلم بيان تفاوت ميان ايده آليسم و رئاليسم، با تاكيد بر رئاليسم است. اين يك داستان واقعي زندگي است نه يك چيز سمبليك و يا محصول تخيل. شخصيت اصلي فيلم بدنبال گنج است تا بتواند مشكلاتش را حل كند و وقتي آنرا نمي يابد، روابط خانوادگي و همه چيز خراب مي شود، او به نوميدي دچار شده و ديوانه مي شود. اين اولين فيلمي است كه بطور مثال در آن قهرمان گونه ي، كتك ميخورد ـ بجاي اينكه هميشه برنده و يك شخصيت قوي باشد. بنابراين ميتوانيد جنبه هاي اصلي از رئاليسم اجتماعي را در اين فيلم ببينيد. در اين فيلم وي تمام قدرت هنري خود را يكجا فرا ميخواند. وقتي الياكازان، براي اولين بار آنرا ديد گفت "ما با يك فيلمساز بسيار پرقدرت طرفيم". فيلم سريعا در تركيه بعنوان ضد مذهب و "تحريك كننده"، محرك فقرا عليه سيستم قدغن شد. "اميد" قاچاقي خارج شده و در فستيوال ونيز برنده جايزه مخصوص شد. گونه ي به جرم خارج كردن يك فيلم ممنوع از تركيه و نشان دادن يك دهقان تركي از جنبه منفي آن در ديگر كشورها، از جانب حكومت مورد تعقيب قرار گرفت. اصل مقاله در وبسایت حزب م ل م موجود است
او پس از زندان بعنوان كارگر براي حمل حلقه هاي فيلم از يك سينما بديگري، وارد صنعت فيلم شد. او افراد زيادي را از اين طريق ملاقات كرد و بخشي از آنان شد، نه بعنوان يك بورژوا، بلكه يكي از مردم. اين، به قابليت او براي بروشني تصوير كردن مردم نقاط مختلف تركيه، آنچنان كه هستند، افزود. چرا كه آنان را خوب مي شناخت. در آنزمان شخصيتهاي شسته رفته و "زيبا" شبيه اروپائيان به صحنه هاي تركيه راه مي يافتند. گونه ي در چند فيلم رلهاي كوچكي داشت ولي بشكل خود توده ها بود. او صورتي معمولي داشت و بهمين دليل سريعا مشهور شد. در يك دوران 5 ساله در سالهاي 60 حدود 100 فيلم بزن بزن ساخت كه خودش در آنها رل عمده داشت. او وسيعا معروف شد.
در مرحله دوم از كار سينمائيش او هم رل اول را بازي كرد و هم سناريوها را كه در مورد مسائل اجتماعي بودند نوشت. اين پيشرفت عمده اي براي او بود و باعث شهرت اين فيلمها شد. آنچه كه ميشود به آن مرحله سوم گفت دوراني بود كه او سه فيلم "عروس زمين" يك داستان سنتي دردناك 1968، "گرگهاي گرسنه" 1969، و بالاخره "اميد" كه بيان آغاز رئاليسم اجتماعي در تركيه بودند را ساخت.
فكر مي كنم "اميد" مهمترين فيلم در تاريخ سينماي تركيه و بهترين كار يلماز گونه ي باشد. طريقي كه اين فيلم با مسئله خانواده، زمين، مبارزه مردم و روابط بين تحتاني ترين اقشار جامعه برخورد مي كند. و در اين زمينه فيلم بيان تفاوت ميان ايده آليسم و رئاليسم، با تاكيد بر رئاليسم است. اين يك داستان واقعي زندگي است نه يك چيز سمبليك و يا محصول تخيل. شخصيت اصلي فيلم بدنبال گنج است تا بتواند مشكلاتش را حل كند و وقتي آنرا نمي يابد، روابط خانوادگي و همه چيز خراب مي شود، او به نوميدي دچار شده و ديوانه مي شود. اين اولين فيلمي است كه بطور مثال در آن قهرمان گونه ي، كتك ميخورد ـ بجاي اينكه هميشه برنده و يك شخصيت قوي باشد. بنابراين ميتوانيد جنبه هاي اصلي از رئاليسم اجتماعي را در اين فيلم ببينيد. در اين فيلم وي تمام قدرت هنري خود را يكجا فرا ميخواند. وقتي الياكازان، براي اولين بار آنرا ديد گفت "ما با يك فيلمساز بسيار پرقدرت طرفيم". فيلم سريعا در تركيه بعنوان ضد مذهب و "تحريك كننده"، محرك فقرا عليه سيستم قدغن شد. "اميد" قاچاقي خارج شده و در فستيوال ونيز برنده جايزه مخصوص شد. گونه ي به جرم خارج كردن يك فيلم ممنوع از تركيه و نشان دادن يك دهقان تركي از جنبه منفي آن در ديگر كشورها، از جانب حكومت مورد تعقيب قرار گرفت. اصل مقاله در وبسایت حزب م ل م موجود است