!این صفحه فعلن در وضعیت آزمایشی قرار دارد

2011/12/22

بیاد ایلماز گونه ی هنرمند خلق

ایلماز گونه ی هنرمند خلق 

ايلماز گونه هنرمندي توده اي بود و به آنان كه مي خواستند هنر انقلابي بيافرينند جرات داد ـ جوي وجود داشت كه اينكار شدني نبود، در ميان نيروهاي مترقي يك نوع "هنر براي هنر" مطرح بود ـ او به آنان الهام داد. او از فرصتهايي كه داشت استفاده كرد ولي در راه هنر انقلابي. او چنانچه مي خواست مي توانست يك هنرمند بورژوا باشد. وقتي كه يك شخصيت يا هنرمند معروف هستي بايد اعلام موضع بكني. در تركيه چنانچه بگويي كمونيست هستي ياغي شناخته مي شوي ـ خودبخود هفت سال زندان ـ غالب اوقات اين هنرمندان هستند كه شامل اين قانون مي شود. يلماز گونه ي گفت: "وقتي چنين قانوني وجود دارد بايد بخود جرات داد و عليه آن كاري كرد. يكبار او در مقاله اي نوشت: "من يك كمونيست هستم، يك ماركسيست ـ لنينيست" و هفت سال برايش بريدند. ولي او معتقد بود كه اين ضربه ايست بر قانون آنان. او با قانون "تبليغات كمونيستي" چندين بار، عملا هر دفعه سخنراني كرد، سيلي خورد. 10 ميليون كرد در تركيه هستند، ولي آنها هم غيرقانوني هستند، آنها نبايد بزبان خود بنويسند يا سخن بگويند، آوازهاي كردي مجاز نيستند ـ هر زبان ديگر دنيا در تركيه مجاز است بجز كردي. يلماز با غرور مي گفت كه كرد است، اين تقريبا بدتر از كمونيست بودن است چرا كه تجزيه طلب قلمداد ميشوي. خيلي از هنرمندان كرد اين واقعيت را پنهان مي كنند. يلماز اهميت اعلام اين مسئله را دريافت.

او پس از زندان بعنوان كارگر براي حمل حلقه هاي فيلم از يك سينما بديگري، وارد صنعت فيلم شد. او افراد زيادي را از اين طريق ملاقات كرد و بخشي از آنان شد، نه بعنوان يك بورژوا، بلكه يكي از مردم. اين، به قابليت او براي بروشني تصوير كردن مردم نقاط مختلف تركيه، آنچنان كه هستند، افزود. چرا كه آنان را خوب مي شناخت. در آنزمان شخصيتهاي شسته رفته و "زيبا" شبيه اروپائيان به صحنه هاي تركيه راه مي يافتند. گونه ي در چند فيلم رلهاي كوچكي داشت ولي بشكل خود توده ها بود. او صورتي معمولي داشت و بهمين دليل سريعا مشهور شد. در يك دوران 5 ساله در سالهاي 60 حدود 100 فيلم بزن بزن ساخت كه خودش در آنها رل عمده داشت. او وسيعا معروف شد.

در مرحله دوم از كار سينمائيش او هم رل اول را بازي كرد و هم سناريوها را كه در مورد مسائل اجتماعي بودند نوشت. اين پيشرفت عمده اي براي او بود و باعث شهرت اين فيلمها شد. آنچه كه ميشود به آن مرحله سوم گفت دوراني بود كه او سه فيلم "عروس زمين" يك داستان سنتي دردناك 1968، "گرگهاي گرسنه" 1969، و بالاخره "اميد" كه بيان آغاز رئاليسم اجتماعي در تركيه بودند را ساخت.

فكر مي كنم "اميد" مهمترين فيلم در تاريخ سينماي تركيه و بهترين كار يلماز گونه ي باشد. طريقي كه اين فيلم با مسئله خانواده، زمين، مبارزه مردم و روابط بين تحتاني ترين اقشار جامعه برخورد مي كند. و در اين زمينه فيلم بيان تفاوت ميان ايده آليسم و رئاليسم، با تاكيد بر رئاليسم است. اين يك داستان واقعي زندگي است نه يك چيز سمبليك و يا محصول تخيل. شخصيت اصلي فيلم بدنبال گنج است تا بتواند مشكلاتش را حل كند و وقتي آنرا نمي يابد، روابط خانوادگي و همه چيز خراب مي شود، او به نوميدي دچار شده و ديوانه مي شود. اين اولين فيلمي است كه بطور مثال در آن قهرمان گونه ي، كتك ميخورد ـ بجاي اينكه هميشه برنده و يك شخصيت قوي باشد. بنابراين ميتوانيد جنبه هاي اصلي از رئاليسم اجتماعي را در اين فيلم ببينيد. در اين فيلم وي تمام قدرت هنري خود را يكجا فرا ميخواند. وقتي الياكازان، براي اولين بار آنرا ديد گفت "ما با يك فيلمساز بسيار پرقدرت طرفيم". فيلم سريعا در تركيه بعنوان ضد مذهب و "تحريك كننده"، محرك فقرا عليه سيستم قدغن شد. "اميد" قاچاقي خارج شده و در فستيوال ونيز برنده جايزه مخصوص شد. گونه ي به جرم خارج كردن يك فيلم ممنوع از تركيه و نشان دادن يك دهقان تركي از جنبه منفي آن در ديگر كشورها، از جانب حكومت مورد تعقيب قرار گرفت.  اصل مقاله در وبسایت حزب م ل م موجود است

ترجمه ترانه "ورود ممنوع" از شورای جوانان

تقدیم به مدافعان "دخالت بشر دوستانه"!! ه

ورود ممنوع/TUNCEL KURTIZ
شعر: اُمیت ایلتر
دکلمه ی: تونجل
موسیقی: گروپ یوروم
برگردانِ :اولدوز درخشان (شورای دانشجویان و جوانان چپ)
(کنسرت گروپ یوروم استانبول.گروپ یوروم شاخه هنری DHKPC- )

---------------------------
به اعماق، همواره عمیق تر می کَنیم
کجاست قلب طلایی عصرمان
قلب طلایی عصرمان را می جوییم
بالای سرمان کره ای سنگین
و آسمانی در دوردست،بسیار دور
به اعماق، همواره به عمق می کَنیم
کجاست آن قلب طلایی عصرمان
معدنچیانیم ما
انقلابیونیم
منفجر می شویم
چونان آتشفشان
این عصر نمی تواند شکستمان دهد
خسته نیستیم!
اهل بغدادیم،در بغدادیم،اهل بغدادیم
ناممان مجهول مانده زیر آوار بمب ها
ناممان مجهول
می سوزد و گُر میگیرد، تنها و عزیزانمان
خاکستر مان می ماند پسِ پشت
و حرف مان
و خشم مان
خشممان، خشممان
خشمگینیم
خاکستر را باد می پراکند،حرف می ماند و خشم بزرگ می شود
بزرگ می شود
اهل بغدادیم در بغدادیم، اهل هر گوشه ی این دنیاییم
با موج های این دریای خون
یانکی ها را خفه خواهیم کرد
اهل بغدادیم، در بغدادیم، اهل هر گوشه این دنیاییم
ورود ممنوع!عصیانی سر برداشته دربرابر امپریالیزم
هر چه کُشتی دیگر تمام شد!تمام!
ورود ممنوع!عصیانی سر برداشته دربرابر امپریالیزم
هر اجاق خانه ای که خاموش کردی،دیگر تمام شد!
کافیست!
بمب هایت را توان ایستاندنِ این سیل نیست
حسابی است که باید رسیدگی شود
کافیست دیگر، بس است!
باران بمب هایت حسابی خواهد داشت
باید داشته باشد
کافیست دیگر، بس است!
زمانِ حساب فرار رسیده!
جان سوخته ی سرزمین های بمباران شده
هنوز حرفشان تمام نشده است
به نام تمامی خلق هایی که بمباران شدند
بار دیگر فریاد می زنیم
آمریکای قاتل
نخست غرش صدایمان یانکی ها را بیرون خواهد کرد
بعد خودمان
خلق سوخته ی سرزمین های بمباران شده
پرسش هایش تمام نشده است
تمام نخواهد شد
گذرگاهی برای آمریکا نیست

هی.... ما اینجائیم
تُرکیم، کُردیم، عربیم
تا وقتی، استثمار و اشغال و استیلا هست
هستند کسانی که فریاد بزنند
یا استقلال یا مرگ!
زنده ها، زنده خواهند شد
تا ما هستیم گذرگاهی برای آمریکا نیست
ما اینجائیم
ما خلقیم
تا وقتی،استثمار و اشغال و استیلا هست
جنگِ رهایی هم خواهد بود
ما خلقیم
بغداد! صدای ضجه ی کودکانه سوخته در هم تنیده می شود
ضجه ها به دجله، و نهر ها به دریا(دنیز- استعاره از نام دنیز گزمیش انقلابی تُرک)
دریای طوفانی چونان ماهیر(ماهیر چایان رفیق تُرک انقلابی) در میانه میدان ها
بزنید ای موج ها
بزنید به صخره های MADE IN USA
دریاها مرتفع شوید
تا میادین را سیل فرا گیرد
و یانکی ها خفه شده و شرشان کم شود
از TONI تا CANI اش
ضجه های کودکان بغداد در میدان ها
فریاد پر از خشم ،سنگ و آتش
کینه مان به اندازه ی درد کودکان سوخته بزرگ است
که نوزادان بغدادی را چنین سوزاند؟
برای کدام منفعت پستی، تکنولوژی هایی چنین عظیم
آتش زدند، بمباران کردند، می دانیم!
می دانیم!
جرم آشکار است
مجرم مشخص
امپریالیزم
لزومش احساس شد
بزرگ ترین جزا، عادل بودن در برابر این بشر دوستان است
به قد درد کودکان سوخته ی بغدادی
بی ترحم خواهیم بود در برابر کابوی ها
به اندازه ی آه سوختگان بغدادی
عادل خواهیم بود
www.youtube.com
TUNCEL KURTİZ - GECİT YOK / SUAVİ - BU MEMLEKET BİZİM GRUP YORUM 25.YIL

گفتگوی امیر حسن پور با موریس د کاپیتورن

ایران تریبونال: گفتگوی امیر حسن پور 
با موریس دنبی کاپیتورن نماینده ویژه سازمان ملل 
کمیسیون تحقیق حقوق بشر در ایران
  http://www.youtube.com/watch?v=UAGyHVaUCAM

مصاحبه با شورای جوانان و دانشجویان چپ

ارزیابی از مبارزات دانشجویی
در گفتگوی با فریبا امیرخیزی از فعالین دانشجویی شورای دانشجویان و جوانان چپ
با رادیو دموکراسی شورایی

برگزاری جلسه ی بحث و تبادل نظر در بروکسل

مساله ی اتمی و خطر حمله ی نظامی
در تاریخ 17 دسامبر در بروکسل - کافه دُل مول جلسه ی بحث و تبادل نظر برگزار شد و مسائل مهمی از طرف شرکت کنندگان بررسی شد
مهمترین بحث های این جلسه : ه
بررسی نظامی، اقتصادی و سیاسی کشورهای سرمایه داری بزرگ خواهان دخالت نظامی
بررسی هیات حاکمه ی ایران و شکاف موجود در آن در پرتو حمله ی نظامی
بررسی و بحث حول کمپ طرفداران جنگ و منافعی که در پی آن هستند
پراکندگی نیروهای واقعی مخالف جنگ و چرایی و چگونه گی اتحاد آن ها و حول چه محورهایی
بحران جنبش ها اجتماعی در ایران و البته در مقیاس جهانی که بدون حصور و فعالیت نیروی انقلابی پیشرو افقی فراتر از افق موجود یا اسارت در چنگ نیروهای واپس گرا ندارد
برنامه با نمایش دو فیلم کوتاه از آرشیو تلویزیون آرته در مورد وضعیت نظامی ایران و اسرائیل و در مورد برنامه ی اتمی ایران آغاز شد و تقریبا اکثر شرکت کننده گان در بحث ها درگیر بودند. فعالین جوان شرکت کننده در برنامه نیز بر اهمیت فعالیت های نسل خود در فراهم کردن زمینه ی ایجاد و دخالت گری نیروهای انقلابی در جنبش های اجتماعی تاکید کردند که اهمیت زیادی داشت
امیدواریم که بتوانیم برنامه های دیگری بر سر این موضوع تدارک ببینیم



2011/12/05

مصاحبه با شورای جوانان و دانشجویان چپ

مصاحبه ی "پژمان رحیمی" از رفقای شورای جوانان و دانشجویان چپ با رادیو صدای زنان 

درباره ی مقاله ی: خشونت قانونی علیه زنان در ترکیه ی تحت حاکمیت حزب نئولیبرال-اسلامی “عدالت و توسعه”ه
(نوشته ی سولماز بهرنگ/پژمان رحیمی)
http://www.sedayezanan.org/​audio11/AF3596.rm
www.sedayezanan.org





شورش سیاه در بروکسل

شورش گسترده ی آفریقایی ها در بروکسل با پلیس ضد شورش
 امروز از ساعت 14 بخش پورت دو نامور در مرکز بروکسل صحنه ی درگیری جوانان آفریقایی به ویژه کنگویی ها با پلیس ضد شورش بلژیک بود. این درگیری تا ساعت 21 ادامه داشت. وقتی به صحنه رسیدم تمام میادین و خیابان های اطراف با پلیس محاصره شده و هر رفت و آمدی از خارج از حلقه ی محاصره به درون را کنترل و تفتیش بدنی می کرد. بسیاری به خاطر اعتراض به این عمل دستگیر شدند. دوربین ها گرفته می شد، گروه های "اشغال بروکسل" که قصد ورود به این خیابان را داشتند دور شدند و دستگیر و ... در سمت دیگر آتش بود که در جای جای خیابان ایکسل و منطقه ی مونتاین بروکسل -منطقه ی آفریقایی ها- روشن بود و شیشه ی سینماها و بوتیک ها و مغازه ها و ... محل خرد شده بود. جوانان سنگ و چوب بدست آفریقایی در حال جنگ با پلیس
 اما ماجرا چه بود؟ پارسال در چنین روزهایی کابیلا با تقلب برای بار دوم و شاید مادامالعمر به ریاست جمهوری کنگو رسید و دولت سابقا استعمارگر بلژیک -کنگو مستعمره ی بلژیک بود و هنوز هم کماکان نوع نوین استعمار گری را اعمال می کند- به سرعت انتخابات را به رسمیت شناخت و اتحادیه ی اروپا را تحت فشار گذاشت و بدین شکل اتحادیه اروپا کابیلا را برسمیت شناخت. در همان روزی که در سال قبل کابیلا به رسمیت دنیا شناخته شد، 240 نفر در کنگو کشته شدند و فقط بیش از 80 نفر سر زده شدند. امروز دوباره بلژیک در اتحادیه ی اروپا پیشنهاد سفر کابیلا به اروپا را داده برای یک برنامه ی اقتصادی و جوانان کنگویی و سایر آفریقایی ها به سرعت و بدون درخواست مجوز از پلیس منطقه را اشغال و به آتش کشیدند و خرد کردند و ... اعتصاب کارگران حمل و نقل کمک بزرگی برای پلیس بود که سایر آفریقایی ها و جوانان رادیکال و چپ نتوانند خود را به محل برسانند. در صحنه هایی که حضور داشتم هجوم پلیس با گاز اشک آور و ماشین آب پاش و نیروهای تا دندان مسلح و مجهز به محله بود و توسط هلیکوپتر ساپورت می شد و در سوی دیگر شورش جوانان -زن و مرد- آفریقایی. تا ظهر اخبار حاکی از زخمی و بستری شدن دو شورشی و یک پلیس می داد اما غروب شاهد بیش از 15 نفر شورشی و 8 پلیس بودم که با آمبولاس از محل خارج شدند!!! باید این واقعه را در شرایط فعلی به خوبی بررسی کرد و جوانان آفریقایی را به حرف نشست

2011/11/30

شانزده آذر سخنرانی و بحث آزاد-کلن 4 دسامبر

شانزده آذر روز جنبش مستقل دانشجویان
در مبارزه با نابرابری اجتماعی،جنسیتی طبقاتی
برای آزادی،برابری،رفاه،آسایش و همبستگی
 نقش امروزی جنبش دانشجوی و تاثیر آن بر جنبش سرنگونی خواه
سخنرانی و بحث آزاد با
فریبا امیرخیزی
شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
فعال دانشجویی از نشریه ی دانشجویی بذر

  چهارم دسامبر 2011-کلن آلمان

خشونت قانونی علیه زنان در ترکیه

  شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران - سولماز بهرنگ - پژمان رحیمی  
حکایت دلدادگی و خیانت فمینیست های اسلامی ایران و ترکیه
به حاکمیت "اسلام معتدل"
(اشاره ای به خشونت قانونی علیه زنان در ترکیه ی تحت حاکمیت حزب نئولیبرال-اسلامی "عدالت و توسعه")
به مناسبت فرارسیدن 25نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

مقدمه
مناسبت 25نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان دوباره فرصتی فراهم کرد تا با تاکید بیشتری به مسئله ی زن و به خصوص به خشونت سیستماتیک سرمایه داری مردسالار علیه زنان بپردازیم. گرایشات راست گرای فمینیستی در ایران و تشکلاتی که آنان را نمایندگی می کنند امسال هم تلاش می کنند به روال گذشته هژمونی خود را تقویت کنند و برخلاف ادعای "غیر سیاسی" بودن، تحرکات ویژه ای جهت "سیاست زدایی" از مقوله ی فمینیسم در جهت جا انداختن "سیاست" خاص خود تا کنون داشته اند. کمپین یک میلیون امضا که از همان ابتدای شکل گیری اَش با شرکت بخشی از نیروهای جناح اصلاح طلب حکومتی سازمان پیدا کرد، هدف "قانون گذاری" برای رفع نابرابری "حقوقی" زنان را با تاکتیک لابی گری با حاکمیت جمهوری اسلامی به عنوان راهکاری "معقول" و "امکان پذیر" در پیش روی خود قرار داد و با طرح ادعای "غیرسیاسی" بودن و به بهانه ی جولان در فضای "جامعه ی مدنی" در پرتو قوانین موجود، در واقع هدفش سرکوب و تخطئه کردن گرایشات رادیکال بالقوه ی درونیِ جنبش زنان بود که خودش را پشت ادعای "غیرسیاسی" بودن پنهان می کرد. بعد از شکست آشکار این رویکرد و سرکوب مردم به جان آمده بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال1388، این گرایش عمده ی لیبرال-اسلامیِ فمینیستی اکنون تناقضات خود را آشکارتر کرده است و خود را حول اهداف اپوزیسیون و پوزیسیون نئولیبرال جمهوری اسلامی بازسازی می کند. اگر چه اهداف سیاسی آنان قابل تشخیص بود اما تحولات کنونی منطقه ی خاورمیانه و تشدید سرکوب ها در ایران این شرایط را فراهم کرده است که پرده از پروژه های اصلی و تمایل واقعی این دست از فعالان فمینیست برافتد. ادعای "غیرسیاسی" بودن رنگ باخت و بعد از سمپاتی جانانه ی پوزیسیون "سبز" جمهوری اسلامی، اکنون در نقش جاده صاف کن نیروهای نظامی بین المللی، به توجیه عملکرد امپریالیسم و تجویز "دخالت بشردوستانه" مشغول شده اند. این محک تاریخی نشان داد که "سیاست زدایی" خود دقیقا سیاستی است که نباید خنثا نگریسته شود و تلاش برای تشخیص سمت گیری سیاسی-اقتصادی آن باید به دقت پیگیری شود. سیاست زدایی از عرصه های مبارزاتی مردم ستمدیده و همچنین سیاست پوپولیستی دوروی سکه ی محافظه کاری هستند که اکنون در راستای برنامه ی نئولیبرالیسم سیاسی-اقتصادی-نظامی نمود و کارکردی آشکار و بی تردید دارند. وجه مشترک نیروهای لیبرال، نئولیبرال، رفرمیست و سکولار-رفرمیست ایرانی تلاش برای تضمین حیات سرمایه داری در چهارچوب منافع سرمایه داری جهانی در منطقه ی جغرافیایی ایران است و دراین میان آنان گزینه ی «ترکیه» را دست یافتنی تر می دانند. دیگر بر همه آشکار است که «مدل ترکیه»(سرمایه داری اسلام سبز و معتدل) از سوی این نیروها یکی از بهترین گزینه ها است و پیدا و پنهان همواره مورد ارجاع آنان قرار می گیرد. از مصطفا تاجزاده، اکبر گنجی، ملی-مذهبی ها و فرزند شیخ کروبی گرفته تا فرخ نگهدار و سکولارهایی همچون کاظم علمداری و نوشابه امیری همگی "مدل ترکیه" را آشتی دهنده ی اسلام معتدل و دموکراسی(بخوانید:سرمایه داری!) می دانند و به عنوان معادله ی البته اثبات نشده، آن را برای فرمول بندی و تحلیل سیاسی از اوضاع کنونی ایران به کار می گیرند(1). فمینیست های نئولیبرال-اسلامی ایرانی که فرآیند ظهورشان را اندکی اشاره کردیم هم در همین چهارچوب حیات سیاسی خود را دارند و تئوری "فمینیسم اسلامی" که مورد دفاع آنان بوده و اکنون هم مورد تاکید قرار می گیرد(به خصوص با سخنگویی شیرین عبادی) خودش را بر ادعای تفسیری معتدل تر از اسلام استوار می کند و مدعی است که با درکی معتدل تر از اسلام می تواند خواسته های زنان را در چهارچوب نظم سیاسی کنونی و با نرمش بیشتر "مردانِ سیاست" برآورده کند(2). خوب مشاهده کردیم که طومارنویسی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی و گدایی حقوق زنان از عُلمای اسلامی کارش به توجیه "عشق آزاد" از نوع "بشردوستانه" با مهریه ی حمله ی نظامی ناتو انجامید اما آفتاب زیر ابر پنهان نماند و آشکار شد که دغدغه ی اصلی و هدف از طرح مقولاتی همچون «نسبیت گرایی فرهنگی»، «فمینیسم بومی-اسلامی» و... همگی در راستای ایجاد نظم و تعادل سیاسی ای هماهنگ با کارکرد نئولیبرالیستی سرمایه در چهارچوب منافع سرمایه داری جهانی در منطقه ی خاورمیانه بوده است و در این راه «مدل ترکیه» کعبه ی آمال این نیروها است. به این ترتیب بررسی «مدل ترکیه» با این مقدمه در دستور کار ما گرفته است و تلاش می کنیم احوال "فمینیسم اسلامی" را در ترکیه ی کنونی که قطب نمای نیروهای سیاسی ایرانی مذکور قرار گرفته است را به اجمال بررسی کنیم و نشان بدهیم که چگونه فمینیسم اسلامی نه تنها از عملکرد حزب نئولیبرال-اسلامی "عدالت و توسعه"(AKP) در ترکیه دلسرد و ناامید شده است بلکه به خیانت به آرمان "سرمایه داری سبز اسلامی" هم متهم می شود!! در این نوشته ی مختصر ما به صورت فشرده خلاصه ای از تاثیرات حاکمیت "اسلام معتدل" بر حقوق زنان و به خصوص نقش آن در تقویت خشونت دولتی علیه زنان در ترکیه را نشان خواهیم داد.

خشونت قانونی علیه زنان در ترکیه ی تحت حاکمیت حزب نئولیبرال-اسلامی "عدالت و توسعه"
در عرض نُه سالی که از به قدرت رسیدن حزب نئولیبرال-اسلامی "عدالت و توسعه" از سال 2002 تغییر مهمی در دیدگاه دولت و نهادهای دولتی نسبت به زنان به وجود آمد که یکی از مشخص ترین نشانه هایش این است که "حجاب" که از دهه ی 1920 به دنبال پروژه ی مدرنیزاسیون کمالیستی در اماکن عمومی و دولتی قدغن بود اکنون در کاخ ریاست جمهوری هم دیده می شود. ایدئولوژی محافظه کار حزب حاکم که از سوی آنان به عنوان "اسلام معتدل" نامیده می شود باعث شد مردسالاری و خشونت علیه زنان که در جامعه ی ترکیه ریشه های عمیقی داشت گسترده تر و شدیدتر شود.

خشونت علیه زنان و زن کُشی
زن کُشی(femicide) عنوان جامعه شناختی ای است که به قتل سیستماتیک زنان با علت های مختلف در ارتباط با جنسیت زنان تعیین شده است. کشتار زنان از سوی مردان که بیشتر به عنوان "قتل ناموسی" از آن نام برده می شود در طول هفت سال اخیر که حزب "عدالت و توسعه" در قدرت بوده است 1400درصد (14برابر) افزایش پیدا کرده است. طبق آمارهای وزارت دادگستری در سال 2002 که حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید آمار زنان کشته شده 66نفر بود و در هفت ماه اول سال 2009 این آمار به 953نفر رسید.(3) اگر در نظر بگیریم که در طول این مدت افزایش قتل های زنان در کل جهان تنها 10درصد بود به این نتیجه می رسیم که این افزایش آمار در ترکیه از عوامل کلی پیروی نمی کند بلکه از عوامل سیاسی-اجتماعی در شرایط وقتِ ترکیه متاثر بوده است. این قتل ها بیشتر از سوی نزدیکان، خانواده، همسران و همسران سابق زنان صورت می گیرد. بهانه های رایج برای ارتکاب به این گونه قتل ها خیانت و یا شبهه ی خیانت، درخواست طلاق، متارکه، رعایت نکردن شئونات اخلاقی و... است. «با عشوه ساعت پرسیدن از مردان»، «زیادی حمام کردن»، «درخواست ترانه های عاشقانه از رادیو»، «صحبت کردن با پسران»، و حتا «بی نمک درست کردن ماکارونی» از جمله "دلایل" مردان قاتل بوده که در دفاعیاتشان در دادگاه ها ارائه شده و در رسانه ها هم بازتاب پیدا کرده است.(4) افزایش خشونت علیه زنان در دوره ی حاکمیت حزب عدالت و توسعه به قتل زنان محدود نمی شود بلکه تجاوز و آزار جنسی نیز افزایش یافت. طبق آمار مرکز مطالعات ترکیه در فاصله ی 5سال(2005 تا 2010) جرایم جنسی 30درصد افزایش پیدا کرده است. بیش از صدهزار زن مورد آزار جنسی و تجاوز جنسی قرار گرفته اند. با توجه به اینکه 40درصد این زنان از روی ترس شکایتی نمی کنند، آمار واقعی از این میزان خیلی بیشتر است.

«عدالتِ» زن ستیزِ حزب "عدالت و توسعه"
دلایل عمده ی رشد خشونت علیه زنان روش های زن ستیز دادگستری و پلیس و همچنین بی توجهی حکومت است که این قتل ها را به عنوان "حوادث استثنائی" و منفردی که به سیستم قانونی ارتباطی ندارد تلقی می کنند. طبق خبرهایی که در رسانه ها انعکاس یافته است خیلی از زنانی که کشته شده اند مخصوصا آن هایی که طلاق گرفته بودند قبل از کشته شدن از پلیس تقاضای حمایت کرده بودند ولی به آنان توجهی نشده بود. و همین طور بسیاری از زنانی که به پلیس یا خانه های امن مراجعه کرده بودند با بی توجهی پلیس روبه رو شدند و بعد از به خانه بازگردانده شدن از سوی پلیس، کشته شدند. در بسیاری از اسناد و گزارش ها مثلا در گزارش اتحادیه ی اروپا درباره ی وضعیت ترکیه که در 14اکتبر2011 منتشر شد عنوان شده است که بسیاری از زنانی که هدف خشونت قرار گرفته اند گفته اند که پلیس به جای حمایت از آنان، سعی به اقناع آنان برای بازگشتن به خانه کرده است و قاضی ها در صدور قرارهای حمایتی اهمال می کنند. خانه های امن هم تعدادشان کم است وهم درجه ی امنیت پایینی دارند و همچنین زنان را تنها برای سه ماه می پذیرند و نیز مقررات سختی برای پذیرش زنان خشونت دیده دارند و به این صورت در عمل برای زنان راه حل مناسبی نیستند. در ماه ژولای 2011 در یک جلسه که با شرکت فعالان فمینیست برگزار شد و از حکومت برای بهبود شرایط خانه های امن درخواست کمک کردند، از طرف اردوغان مورد حمله و شماتت قرار گرفتند. اردوغان گفت: "من از طرح پیشنهادی خانه های امن بدم می آید، زنانِ تُرک پناه نمی آورند!!". در کلام اردوغان ملی گرایی حماسی و زن ستیزی سیستماتیک به هم پیوند می خورد.
تبصره ی قانونی "تحریک حاد" که در دادگاه ها در رابطه با قتل های زنان به تبرئه ی قاتلان و تخفیف مجازات آنان می انجامد - با این استدلال که زنان خودشان قاتلان را تحریک کرده اند و باعث قتل خودشان شده اند- و این عملکرد "قانونی"، دادگاه را در جایگاه شریک جرم قاتلان می نشاند. نمونه ی اخیر عملکرد سیستم قضایی حکمی است که درباره ی «ن.چ» صادر شد که وقتی سیزده ساله بود در طول یک سال 27 مرد به او تجاوز کرده بودند. شعبه ی یک دادگاه شهر ماردین(شرق ترکیه) تشخیص داد که چون او میلی به ممانعت از این تجاوزات نداشته پس خودش رضایت داشته و در نتیجه برای متهمان حداقل مجازات را تعیین کرد که از یک سال و هشت ماه تا پنج سال بود. علاوه بر این(HSYK) "شورای عالی قضات و دادستان های ترکیه" در ماه سپتامبر امسال در یک گزارش رسمی پیشنهاد کرد برای کم شدن حجم کار دادگاه ها، زنان با متجاوزان خود ازدواج کنند تا پرونده های «تجاوزات جنسی» زودتر بسته شوند!! و نیز حذف تنبیه مردان در صورت ایجاد رابطه ی جنسی با کودکان زیر 15سال با "رضایت" کودک و همچنین منسوخ کردن ارزیابی روان پزشکی قربانیان تجاوز جنسی برای کمک به کاهش مجازات متجاوزین نیز در این گزارش مطرح گردید. این پیشنهادات ذهنیت زن ستیز و مردسالارانه ی سیستم قضایی دولت حاکم را نشان می دهد.

زن در ایدئولوژی حزب عدالت و توسعه
ایدئولوژی حزب عدالت و توسعه که 9سال است در حاکمیت قرار دارد و تمامی دستگاههای دولتی را در اختیار دارد(برخلاف استقلال ظاهرا قانونی آنان) از سه شاخه تغذیه می شود: نئولیبرالیسم در راستای منافع سرمایه داری جهانی، رویکرد کلاسیک ملی گراییِ معطوف به دولت-ملت و اسلام سیاسی "معتدل". پروژه ای که مورد هدف حزب عدالت و توسعه است و در همان راستا عمل می کند حبس کردن زن در خانه و خانواده ی سنتی است و در عین حال استثمار نیروی کار زنانی است که نتوانسته در خانه حبس کند. اردوغان در جلسه ای که در ژولای2011 با برخی از فعالان فمینیست داشت به طور علنی گفته بود به برابری زن و مرد باوری ندارد، او هم در گفتار و هم در عملِ خود این هدف و پروژه را پنهان نمی کند. او در 15ژانویه ی 2011 گفته بود که: «ما محافظه کاریم و ریشه ی محافظه کاری ما نهاد خانواده است». او چندین بار پیشنهاد "زائیدن حداقل سه بچه" را مطرح کرده است و پنهان نمی کند که زن را تنها به عنوان یک ماشین تولید بچه در نظر می گیرد. حزب عدالت و توسعه که در اکتبر 2008 پیشنهاد پایین آوردن سن ازدواج زنان از 18 سال به 14 سال را مطرح کرد اخیرا در سال 2011 نام وزارت "زن وخانواده" را به وزارت "خانواده و تامین اجتماعی" تغییر داد. طبق اخبار منتشر شده در رسانه ها در سال 2006 شهردار توزلا در استانبول که به حزب عدالت و توسعه وابسته است کتابچه ای میان زوج های جوان پخش کرد که در آن عنوان شده بود که دختران در سن 9 سالگی می توانند ازدواج کنند و مردان تنها از طریق نوشتن یک نامه می توانند از زنشان طلاق بگیرند و همچنین مردان می توانند زنان را در صورتی که اثری بر بدنشان باقی نماند کتک بزنند(5). ده ها تن از نمایندگان حزب عدالت و توسعه با استفاده از عقد مذهبی که در ترکیه به رسمیت شناخته نمی شود چند همسر برگزیده اند(6). سوهات کلیچ یکی از این نمایندگان در یک مصاحبه به رسانه ها گفته است: «سه زن داشتن جائز است. ببینید من سه زن دارم و چهارمی را هم می توانم بگیرم». همه ی این نمونه ها ویژگی "خانواده"ای که حزب عدالت و توسعه سعی در تقویت آن دارد و می خواهد زن را در آن حبس کند را نشان می دهد.

فمینیسم اسلامی علیه اسلام معتدل
حزب عدالت و توسعه در سال 2001 از طرف سیاستمدارانی که از حزب رفاه نجم الدین اربکان(که نماینده ی اسلام سیاسی بود) جدا شده بودند تشکیل شد و بخش مهم گفتمان سیاسی خودش را از طریق مطالبه ی "آزادی حجاب" اشاعه داد. این حزب از طریق ضدیت علیه ممنوعیت حجاب که مخصوصا در دهه ی 1990 تبدیل به یک مسئله ی اجتماعی بزرگ شده بود حمایت و رای اقشار محافظه کار و سنتی را جذب کرد. اما با این حال غیر از این که در بسیاری از دانشگاه ها در سال تحصیلی 11-2010 حجاب آزاد شد، در اماکن دولتی و مجلس هنوز ممنوعیت حجاب ادامه دارد. مسئله ی حجاب غیر از اینکه در گفتمان سیاسی حزب عدالت و توسعه نقش مهمی دارد همچنین در سلسله مراتبی که در خود حزب هم وجود دارد نیز موثر است. در هیئت اجرایی حزب و تشکیلات زنان -از بالا به پایین- تعداد زنان محجبه افزایش می یابد و در حالی که زنان محجبه که در سطوح پایین قرار دارند این ممنوعیت را به عنوان یک مشکل حیاتی که فوری باید حل شود می بینند اما به نظر هیئت مدیره ی حزب و زنانی که در سطوح بالاتر قرار دارند مسئله ای است که به مرور حل خواهد شد. طبق تحقیقی که از طرف اساتید روابط عمومی دانشگاه تکنیک خاورمیانه آنکارا با عنوان "حزب «عدالت و توسعه» و زن" انجام شده است، اینکه حجاب مانع این است که زنان در حزب به سطح بالاتر بروند و مخصوصا کاندیدای نمایندگی مجلس بشوند، باعث نارضایتی زنان سنتی حزب شده است. در این تحقیق نشان داده شده است که به عنوان نمونه یکی از رئیسان تشکیلات شهری بخش زنان حزب در حال گریه گفته است نمی داند وقتی در انتخابات آینده زنی که به اندازه ی او کار و زحمت نکشیده و فقط به خاطر اینکه محجبه نیست نماینده ی مجلس می شود چه عکس العملی نشان خواهد داد. در نتیجه ی این وضعیت در انتخابات 12 ژوئن 2011 کمپینی با نام "اگر کاندیدای محجبه نیست، رای هم نیست" از طرف زنان فمینیست اسلامی همچون سیبل اراسلان، هدایت شفقتلی توکسال و جیهان آکتاش تشکیل شد (7). زنانی که این کمپین را تشکیل دادند نه تنها به حزب عدالت و توسعه بلکه به همه ی احزاب توصیه کردند کاندیدای محجبه معرفی کنند و عنوان کردند بر این اساس رای خواهند داد. این کمپین واکنش شدید مردهای حزب عدالت و توسعه را بر انگیخت و باعث بحث های زیادی شد. علی بولاچ که یکی از نویسندگان روزنامه ی "زمان" –که با نزدیکی اش به حزب عدالت و توسعه و جماعت فتح الله گولن شناخته می شود- زنانی که این کمپین را تشکیل دادند را به کم شدن رای های حزب و ایجاد شر و تفرقه ی فمینیستی متهم کرد. بعد از اینکه در ماه اکتبر حزب BDP – که به جنبش کُرد منسوب است- پیشنهاد قانونی را داد که در مجلس زنان بتوانند از شلوار و روسری استفاده کنند و این طرح از طرف حزب عدالت و توسعه رد شد، نارضایتی فمینیست های اسلامی و زنان حزب عدالت و توسعه افزایش یافت. بعضی از زنان در جناح اسلامی مثل عایشه بهورلر در مصاحبه های خود با رسانه ها گفته است که حاکمیت حزب عدالت و توسعه برای زنان محجبه سودی نداشته است و مردهای جناح اسلامی بعد از به قدرت رسیدن و افزایش سطح رفاه زندگیشان، زنان محجبه ای که باعث قدرت گیری آنان شدند را فراموش کردند و از اقتدار خود برای برگزیدن زن های دیگری که بی حجاب هستند استفاده کردند(8).
سخن پایانی
بررسی ترکیه ی تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه این نظر را تقویت می کند که مذهب چه در شکل تند و تیز و بنیادگرایانه اش و چه در شکل معتدل و میانه روانه اش باید بتواند نیروی کار "مسلمان" و منابع متعلق به آنان را در کشورهای "مسلمان" با هزینه و اصطحکاک اجتماعی کمتری در چهارچوب منافع سرمایه داری جهانی قرار دهد و انتخاب، به کارگیری و قدرت گیری هر کدام از اشکال بنیادگرایی مذهبی یا رفرمیسم مذهبی تابعی از این منافع مشخص است که با رویکرد تحلیلی تضاد دوگانه ی سنت-مدرنیته قابل توضیح نیست. دلسردی فمینیسم اسلامی از حزب عدالت و توسعه به عنوان یک حزب میانه رو و محافظه کار اسلامی و همچنین تغییرات درونی ناگهانی اخوان المسلمین در مصر و نقشی که در چهارچوب منافع آمریکا و سرمایه داری جهانی در مصر نمایندگی می کند(9) نشان دهنده ی کارکرد سیاسی-اقتصادی مذهب در کشورهای "اسلامی" است و نقش مهمی در کنترل بحران های این کشورها بازی می کند و تضمینی برای حفظ منافع سرمایه داری جهانی است. تحلیل بحران درونی حکومت جمهوری اسلامی و جدال های جناحین حکومت هم از این زاویه قابل بررسی و تحلیل است.

منبع: شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران

پی نوشت ها:
(1). مقالات متعددی را می توان به عنوان نمونه در اینجا ذکر کرد که تنها به تعدادی از آنان اشاره می کنیم:
نظر کاظم علمداری را در این آدرس ببینید: www.iran-emrooz.net
نظر فرخ نگهدار در این آدرس ببینید: www.negahdar.net
نظر نوشابه امیری را در این آدرس ببنید: www.roozonline.com
مصطفا تاجزاده در چند مقاله ی اخیرش بدون استثنا به مدل ترکیه توجه نشان داده است.به عنوان مثال نگاه کنید به: www.kaleme.com
و همچنین نقدی که ما به تاجزاده نوشتیم را در این آدرس ببینید: shorayejavanan.com
(2). به قول حامد شهیدیان فمینیست های اسلامی نیز در بهترین حالت شرایط گذار از مردسالاری خصوصی به مردسالاری عمومی را فراهم می کنند و نخواهند توانست آلترناتیوی در مقابل مردسالاری کهن و مدرن ارائه بدهند.
{به نقل از: شهرزاد مجاب؛ دو دیدگاه در جنبش زنان ایران: رفرمیسم و انقلاب(فمینیسم، سوسیالیسم و تئوری مارکسیستی)، انتشارات پروسه،ص19. newprocess2010.files.wordpress.com
همچنین مارگوت بدران در مقاله ی " ظهور یک «فمینیسم سکولار جدید» از پرتو گسترش فمینیسم اسلامی" می نویسد: « فمینیسم اسلامی امروز بر سر یک دوراهی قرار گرفته: یک سو راهی است که به اجتماع محوری فمینیسم اسلامی منتهی می شود و به عنوان یک پروژه انحصاری برای جوامع و خانواده هایی که دارای پیچیدگی های مذهبی هستند، محدود خواهد شد که نشانه های این مدل در «جنبش مساوات» قابل مشاهده است. اما راه دوم یا خط سیر دیگر به چیزی منتهی خواهد شد که به عنوان «فمینیسم سکولار جدید» می توان نام گذارد که به وسیله فمینیسم اسلامی تقویت می شود. زمان آن رسیده که از فمینیسم اسلامی عبور کنیم و فراتر از آن رویم. شگفت آنکه گسترش گرایش به فمینیسم اسلامی، دارد این روند را سرعت می بخشد. فراتر رفتن از فمینیسم اسلامی به این معنا نیست که فمینیسم اسلامی دیگر یک گفتمان مهم باقی نخواهد ماند بلکه این گفتمان به تکامل خود ادامه خواهد داد و در حال حاضر هم دارد در شیوه های بسیار جالبی این اتفاق می افتد. اما در این میان می توان دید که یک فمینیسم نو نیز در حال ظهور است که من آنرا «فمینیسم سکولار جدید» می نامم که شامل مجموعه تفکرات و گفتمان های فمینیستی اسلامی است. این «فمینیسم سکولار جدید» مجددا بر فراگیر شدن تاکید می کند و از این رو با خودش نیرو و انرژی جدیدی به فمینیسم تزریق می کند."».
اما نکته ای که باید در این جا تاکید کرد این است که برخلاف نظر مارگوت بدران باید گفت او تلاش نافرجامی برای نجات دادن پروژه های "فمینیسم اسلامی" می کند و در واقع وقتی مسئله ی گذار به فمینیسم سکولار نو را مطرح می کند اشاره ای به ناکامی و خطری که از سوی جنبش مساوات در مصر احساس کرده و نیز از طرفی همچنان پروژه ی "فمینیسم بومی" را تئوریزه و تجویز می کند. در انتهای مقاله اما با یک تناقض روبه رو می شود و این گونه می نویسد:
« اینکه موفقیت فمینیسم مصری در حوزه خانواده به همان اندازه حوزه عمومی سکولار نبوده است، برمیگردد به عرصه "بزرگتر" در سیاست. چرا که دولت سکولار مصر تغییر و اصلاح در قانون اسلامی خانواده را به نفع خود ندیده است.چرا که این حوزه ای است که حسنی مبارک را در رقابت با مخالفان اسلام گرایش در ضعف قرار می دهد. در واقع قوانین اسلامی خانواده وجه المصالحه ای است بر آمده از ستیز شدید میان رژیم حسنی مبارک و اسلام گرایان که در رقابت میان آنان همچون یک زندانی نزد اسلام گرایان گروگان گرفته شده است .از همین روست که چیزی که امروز فمینیسم مصری نیاز دارد نه گسترش تئوری(یا الهیات رهائی بخش) ، بلکه پیوند و حضور بیشتر در حوزه سیاست و سیاست ورزی زنان است. و برای این کار ضروری است که انواع فمینیست ها در حوزه های مختلف تلاش کنند تا یک حرکت فمینیستی سکولار جدید را تنومند و بازسازی کنند».
توجه به حوزه ی سیاست و تلاش برای تغییر قانون مثلا در مصر بدون توجه به موانع ساختاری ای که مثلا حسنی مبارک را در مقابل اسلام گرایان تندرو مجبور به نرمش کرده است درست بعد از سرنگونی مبارک نادرستی تئوری پردازی مارگوت بدران را نشان می دهد. اکنون اخوان المسلمین آشکارا مورد حمایت های پیدا و پنهان غرب قرار دارند و این نکته دقیقا به کارکرد سیاسی-اقتصادی رویکرد مذهبی آنان ارتباط دارد که بیشترین منافع را برای غرب به همراه دارد.تئوری فمینیزم اسلامی در مقاله ی مارگوت بدران به پروژه ی فمینسم سکولار نو تبدیل می شود که در واقع همان فمینیزم اسلامی لیبرال شرمنده است که با بن بست روبه رو شده است چرا که نمی خواهد به سیاست توجهی نشان دهد و آنگاه که مارگوت بدران به نتیجه ی دخالت گری در سیاست می رسد آشکار است که تنها آن را در چهارچوب فمینیزم لیبرال و تلاش برای دستاوردهای قانونی می بیند.
مقاله ی مارگوت بدران را در این آدرس ببینید: www.rahesabz.net
(3). آمارها از این منبع اخذ شده است:
Sol Haber Portali:Kadin Cinayetleri Son 7 Yilda %1400 Artti: haber.sol.org.tr
(4). رجوع کنید به :
Toplumsal Ozgurluk:Kadin Cinayetleri Neden Artiyor: toplumsalozgurluk.com
(5). رجوع کنید به :
Kadina Iz Birakmadan Dayak Atmak Mubah!: arsiv.sabah.com.tr
(6). رجوع کنید به:
Cumhuriyet: Basbakana 3 Esli Danisman: www.cumhuriyet.com.tr
(7). رجوع کنید به:
www.timeturk.com
haber.sol.org.tr
(8). رجوع کنید به:
ahmettulgar.wordpress.com
www.sacitaslan.com
(9). به مقاله ی "بهار عربی" نوشته ی سمیر امین در این منبع مراجعه کنید:
www.sobh-emrooz.com

2011/11/14

نشریه یِ رادیکال - شماره 5 ویژه وال استریت

نشریه یِ رادیکال - شماره 5 ویژه وال استریت منتشر شد
شورای جوانان و دانشجویان چپ
http://shorayejavanan.files.wordpress.com/2011/11/radical-5-fin-4.pdf
در این شماره می خوانید:
 خوشه های خشم از تهران تا وال استریت ریشه در چه دارند؟
 گزارشی از وال استریت
 آمريکا زير پایِ شورشيان جنبش هایِ اعتراضی آمريکا دهه یِ۶۰ و ۷۰
 آشنایی با جنبش اشغال وال استریت نیویورک Occupy Wall Street
 آیا شرکت‌ها سیستم را فاسد می‌کنند یا مسأله خودِ سیستمِ سرمایه‌داری است؟(ریموند لوتا)
 اعتراضات ضدسرمایه داری وال استریت را به لرزه انداخت؛ زمان تشکیل حزب طبقه ی کارگر فرا رسیده است! (آلن وودز)
 مجرمِ اصلی؛ وال استریت! (جیمز پتراس)
 پانزده اکتبر - اشغال شهرهای بزرگ دنیا!

 از این آدرس نشریه را دانلود کنید:
http://shorayejavanan.files.wo​rdpress.com/2011/11/radical-5-​fin-4.pdf

2011/10/19

نشریه یِ رادیکال - شماره ۴ ویژه آموزش

نشریه یِ رادیکال - شماره ۴ ویژه آموزش
توسط شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران منتشر شد
از اینجا دریافت کنید
http://shorayejavanan.files.wordpress.com/2011/10/radical-4.pdf
 

2011/10/15

تصاویر اشغال بروکسل 15 اکتبر

تعدادی از تصاویر اشغال بروکسل 15 اکتبر 2011
 
لینک اشغال و چند شهر دنیا 15 اکتبر 2011
http://roarmag.org/

http://cryptome.org/info/ows-16/ows-16.htm








ما بروکسل را اشغال می کنیم

 ما بروکسل را اشغال می کنیم
امروز 15 اکتبر 2011 شهر بروکسل در همبستگی با مبارزات مردم دنیا در شهرها و کشورهای مختلف اشغال خواهد شد. ساعت 14 از مقابل ایستگاه قطار شمالی حرکت می کنیم. ما در این برنامه حضور فعال خواهیم داشت و تراکت و شعار خود را می بریم. ما برای پیوند زدن مبارزات مردم ایران، اعتصاب کارگران ایران با مبارزات سراسری مردم، کارگران و جوانان دنیا می رویم
http://www.walktobrussels.eu/nl/events/446-demonstration-15o-route-brussels.html
زنده باد همبستگی انترناسیونالیستی
زنده باد خشم مردم
شعار های ما در این روز:


No War but Class War
Workers of the world, unite
From Iran to Belgium to Wall Street, Strik 
Don’t assist the capitalism, make a revolution
Talking about revolution
؟Zijn banken corrumperen van de System ... Of is het probleem het systeem van het kapitalism
Les banques sont corrompre le système ... Ou est le problème le système du capitalisme؟

2011/10/08

کتاب کاپیتال مارکس

کتاب کاپیتال مارکس جلد 1 و 2  -از انتشارات شورای جوانان و دانشجویان چپ



کتابِ مُصوَرِ «سرمایه»یِ مارکس برایِ اولین بار در سالِ ۲۰۰۸ از سویِ انتشاراتِ ایست‌پرس(East Press) در ژاپن به‌ شکلِ مُصوَر منتشر شده است. این کتاب توانست هم از نظرِ محتوا و داستان و هم از نظرِ تصویرگری‌اش توجهِ بسیاری را در سطحِ جهانی جلب کند؛ به گونه‌ای که میزانِ فروشِ آن در مدتِ کوتاهی از صدهزار جلد فراتر رفت. «سرمایه»یِ مُصوَر، موضوعی جذاب را پیشِ رویِ خواننده می‌گذارد و برایِ طیفِ وسیعی می‌تواند مفید و جذاب باشد. از جمله برایِ افرادی که ماه ها وقت صرفِ فصولِ کتابِ «سرمایه» کرده اند و یا افرادی که نتوانسته اند تاکنون آرزویِ مطالعه یِ «سرمایه» را محقق کنند، و نیز برایِ جوانانی که خواهانِ آشنایی با مفاهیمِ اساسی‌یِ «سرمایه» هستند؛ همچنین برایِ کسانی که به مطالعه یِ رمان هایِ مُصور علاقه دارند. 
علاقمندان برای دانلود کتاب سایت شورای جوانان و دانشجویان چپ را بازدید نمایند:      http://shorayejavanan.com/

Iranian prisoners 1987 Sep 2011 Brussels یادمان جانباختگان 67 - بروکسل

فیلم کوتاهی از برنامه ی یادمان زندانیان سیاسی دهه 60 در بروکسل 
23 سپتامبر 2011


2011/09/07

یادمان دهه شصت - 23 سپتامبر بروکسل

از کشتار دهه ی 60 تا جنایت 67 در بستر 32 سال سرکوب جمهوری اسلامی

بیست و و سوم سپتامبر 2011 ساعت 18 تا 22 – پیانوفابریک، بروکسل


2011/08/25

نشریه ی رادیکال شماره ی سوم

 شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران

www.shorayejavanan.com


نشریه ی رادیکال/شماره ی سوم/مردادماه 1390
http://shorayejavanan.files.wordpress.com/2011/08/radical-3.pdf 


در شماره ی سوم نشریه ی رادیکال می خوانید:


کشتار 67 و درس هایی برای تداوم انقلاب


کشتار67  و چشم امید اصلاح طلبان به  زِبل خان!!


گفت​وگو با وزیر فتحی، از جان​به​در بُرده​گانِ کشتار تابستان شصت​و​هفت


مروری بر زندان​های گیلان در دهه​ی 60(با تمرکز بر زندان​های رشت و انزلی)


گزارشی از زندان آمل در دهه 60


در ساعت سکوت مقدس (گزارشی از زندان وکیل آباد مشهد در سال 67)


کشتار67 در خوزستان


واپسين سنگر مبارزه(نگاهی به  زندانهای ترکیه بعد از کودتای 1980)


سندرو لومینوسو(مروری بر قتل عام زندانیان کمونیست پرو )

2011/08/18

بازخوانی واقعه ی 67 - سپتامبر 2011 بروکسل

از کشتار دهه ی 60 تا جنایت 67 در بستر 32 سال سرکوب جمهوری اسلامی

23 سپتامبر 2011 ساعت 18 تا 22 – پیانوفابریک، بروکسل
"کمیته ی دفاع از مبارزات مردم ایران – بلژیک" از تمامی علاقمندانِ پرسش گر ایرانی، بلژیکی و کلیه ی وجدان های بیدار بشری دعوت می کند تا با حضور خود در این برنامه به معرفی و بازخوانی جنایت جمهوری اسلامی در زندان های دهه 60 بپردازند.

سخنرانان برنامه:
-          خانم شورا مکارمی؛ نویسنده و فرزند جانباخته از فرانسه
-          دکتر رضا کاظم زاده؛ روان شناس از بلژیک
-          به همراه بخش های دیگری که به منظور بازخوانی این جنایت تدارک دیده شده است.  

 هدف ما بررسی، معرفی و شکافتن ابعاد این جنایت به منظور آشناکردن و پاسخ گویی به مخاطبی است که در این جامعه می زید و لزوماً ایرانی نیست. به مخاطبی که فارغ از بلندگوها و رسانه های این دنیا، به دنبال یافتن ابعاد بیشتری از حقیقت ماجرا است. به همین منظور برنامه را به زبان فرانسه برگزار خواهیم کرد تا امکان مشارکت این مخاطبان آسان تر فراهم شود. در کنار آن از امکان ترجمه ی هم زمان برنامه به فارسی هم برخوردار خواهیم بود. 
انتظاری که از این برنامه می رود اینست که ضمن حضور خود، به فضای بحث و جدل، پرسش و بررسی ریشه های جنایتی که "نه فراموش شدنی و نه بخشیدنی است" بپردازیم. جنایت سیستمی تئوکراتیک و بر قدرت نشسته را در آخرین سنگرهای مبارزه ی مردم و بر بهترین فرزندان این آب و خاک به گفتگو بنشینیم.
زمان: ساعت 18 تا 22 جمعه 23 سپتامبر 2011
آدرس: Rue du Fort 35, 1060 St-Gillis, Belgium

2011/07/25

فراخوانِ مشترک شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران و هیئت تحریریه​ی نشریه​ی آلترناتیو بر سرِ پیمان با آرمانِ رهاییِ مردم

فراخوانِ مشترک شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران و هیئت تحریریه​ی نشریه​ی آلترناتیو
بر سرِ پیمان با آرمانِ رهاییِ مردم


پیرامون دوازدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو

بسیار نادرند هنرمندان و نویسند​ه​گانی که هویت هنریشان پیوندی ناگسستی و عمیق با زنده​گیِ مردم و روح عصیانگری و شورش زمانهشان دارد و بدون شک سرآمدِ چنین نویسنده​گانی در تاریخ ادبیات معاصر ایران احمد شاملو است. شاملو این چهره​ی جاودانه​ی ادبیات ایران که سراسر حیات شاعری و فکریاش جز تلاش برای آزادی و جز بازتاب رنجها و امیدها و پیکارهای انسان نبود؛ همو که روح زیبایی و ظرافت ادبی را در شکلی یگانه با مفاهیم والای انسانی درآمیخت و در سطر سطرِ شعرها و دفترهایاش از رهایی آدمی و جهانی شایسته​ی او سخن گفت. انسانِ شعر شاملو نشانی از “انسان کامل” و “خلیفه​ی الله” ادبیات سنتی و عرفانِ ایرانی-اسلامی نداشت و هرگز تجسم “خیر و زیباییِ” گژدیسه و دروغینِ نظم حاکم بر جهان معاصر نبود. انسانِ شعر شاملو خودِ درد بود، از جنس بچههای اعماق و دختران دشت، انسانی صد در صد زمینی که اگر غم ناناش نبود شاه بیت قصههای شاعر بود و در عین حال انسانی بود به دشواری وظیفه. شعر بامداد اما در زمانهای بالید و برآمد که رپ​رپه طبلهای خون در چیتگر و غرش ببرهای عاشق از دیلمان به گوش میرسید و طوفان انقلاب دست به کار زاییدن کودکانِ ناهم​گون بود و شاملو و شعرش به رسم”حقیقت ادبیات” نمیتوانستند از این مردم بیلبخند و دل به دریا افکناناش جدا باشند و این شد که شعر بامدادِ ستاینده​ی عشق و نبرد از ابراهیمِ در آتش گفت و از آیدا در آیینه، از پرنده نوپرواز گفت و شاخهای که در سیاهیِ جنگل به سوی نور فریاد میکشید. آری شعر شاملو صیقل دهنده​ی سلاحِ آبایی برای روز انتقام شد و هم​راهِ چندین هزار جنگلِ شاداب ناگهان از زمین رویید. شاعر اما در روزگار غریبی که چهره​ی آبی عشق پیدا نبود در کتاب جمعه و کتاب کوچهاش باز از مردم و از پایداریشان گفت و لحظهای دم​خورِ ابلیسِ پیروزمست و گاوگندچاله​دهاناناش نشد تا شعرش چو ققنوسی در باران بر فراز تاریخ مردم به پرواز درآید و جاودانه شود.

در دوازدهمین سال​گردِ درگذشت بامدادِ شاعر و در روزگاری که هنوز خونِ خورشید بر سنگ​فرشهای خیابان نخشکیده است و خشم کوچه در مشتها گره کرده و چخماقها کنار فتیله بی طاقتاند، با حضور بر مزارش با او و شعرش پیمانِ ماندن بر آرمانِ رهایی مردم میبندیم.

وعده​ی ما دوم مرداد ماه بر مزار احمد شاملو،شاعر آزادی.
شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران , هیئت تحریریه​ی نشریه​ی آلترناتیو
اول مردادماهِ ۱۳۹۰
http://shorayejavanan.wordpress.com/2011/07/24/فراخوانِ-مشترک-پیرامونِ-دوازدهمین-سا/
http://alternative-magazine.blogspot.com/

2011/07/23

نشریه ی "رادیکال"شماره ی 2

نشریه ی "رادیکال"شماره ی 2/ شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
نشریه ی "رادیکال" شماره ی دوم - شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
در انتشار گسترده این نشریه "شورای جوانان و دانشجویان چپ ایران"
را یاری کنیم

------------------------------------------------------------------------
از اینجا دانلود کنید:ه
http://shorayejavanan.files.wordpress.com/2011/07/radical-2.pdf
------------------------------------------------
شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
iranianfederation@gmail.com
www.shorayejavanan.wordpress.com

2011/07/15

تظاهرات و راه پیمایی اعتراضی در شیلی

تظاهرات و راه پیمایی اعتراضی در شیلی
 دیروز در شیلی یک راه پیمایی 80 هزار نفره از دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، اساتید دانشگاه، والدین و کودکان برگزار شد. این راه پیمایی اعتراضی و بدون اجازه از دولت بود مبنی بر حقی که سرپرستی 90% از نهادهای عمومی را به شهرداری ها می داد و در دوران پینوشه قاونی شده بود. مبارزه ی دیروز که با خشونت پلیس به درگیری بین آنها و مردم انجامید و پلیس برای جلوگیری از نزدیک شدن مردم به محوطه بیرونی کاخ ریاست جمهوری "لا منتا" دست به سرکوب شدید مردم زد.
جوانان که بخش عمده راه پیمایی را تشکیل می دادند با سنگ، تکه های آهن و چوب و قوطی های حاوی رنگ پاسخ حملات پلیس را دادند. در برخی نقاط جوانان از کوکتیل مولوتوف استفاده کردند. در جریان این درگیری طبق آمار رسمی 32 پلیس مجروح و 54 معترض دستگیر شدند. تظاهرات دانش جویی که تبدیل به راهپیمایی ای توده ای شده، در این ماه برای دومین بار است که با شرکت بیش از 80 هزار نفر برگزار می شود.

.

2011/07/08

جان باختن رفیق لیبیایی

از اعتراض در برابر سفارت لیبی و ایران در بروکسل 
تا جان باختن در مبارزات مردم در لیبی 


در نهایت تاسف با خبر شدیم که یکی از رفقای لیبیایی ما که در آکسیون ماه مارس در حمایت از مبارزات خلق عرب و مردم ایران توسط کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران - بلژیک برگزار شده بود و حضور فعال داشت جان باخته است. وی به اتفاق فرزند خود در روزی که فعالین کمیته در برابر سفارت لیبی تجمع کرده بودند حاضر شده و حمایت از مبارزات مردم لیبی را به مبارزه ی مردم ایران پیوند زد. وی به طور مستقل تصاویر و شعارهایی با خود آورده بود و با فرزند نوجوان خود تلاش می کرد شعارهای ما را به زبان های مختلف تکرار کند. در جمع ایرانیان و بلژیکی های حاضر هم تعجب برخی برانگیخته شده بود که چگونه یک عرب با ظاهری مذهبی اینگونه در مبارزه بر علیه قذافی و کلیت رژیم اسلامی ایران فعال است!!! پاسخ وی بسیار کوتاه و ساده بود: مبارزه ی ما با دیکتاتوری با هم است و دیکتاتور مذهبی و نظامی و ... مانند هم هستند! این پاسخ قاطع باوری بود که رفیق ما را بر آن داشت که بعد از اعتراض در برابر سفارت لیبی و سفارت ایران؛ عازم لیبی شود و در مبارزه ای رودر رو با دشمن جان بازد.
 یاد وی را گرامی می داریم. 
تصاویر آکسیون ماه مارس را ببینید: 
http://committeebe.blogspot.com/2011/03/5_06.html

2011/06/22

نشریه ی "رادیکال"شماره ی 1/ شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران

نشریه ی "رادیکال" شماره ی اول - شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
در انتشار گسترده این نشریه "شورای جوانان و دانشجویان چپ ایران" 
را یاری کنیم 

مقالات نشریه ی "رادیکال" شماره ی اول:
 --------------------------------------------------- 

سه خیز کیفی جنبش و ضرورت خیز چهارم

مبارزه ی
قهرآمیز و مسالمت آمیز

چه بلند باید پرواز کنیم!!! (بررسی موانع پیش روی زنان درجنبش)

کردستان و تردید جنبش

سیاست خارجی جنبش مردمی؛ اصلاح طلبان و
بحران سیاست خارجی جمهوری اسلامی

-------------------------------------------------------------------------
از اینجا دانلود کنید:ه
http://www.4shared.com/document/Te_7OYxG/Radical_1_.html
------------------------------------------------
شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
iranianfederation@gmail.com
www.leftfederation.blogspot.com
www.shorayejavanan.wordpress.com

2011/06/20

شورای دانش​جویان و جوانان چپ ایران


بیانیه ی سیاسی اعلام موجودیت
 " شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران"

در روزگاری که "نظم نوین بازار آزاد" یگانهگیِ بیرقیب خود را با جنگ و فلاکت و ویرانی، با بیکاری و تحقیر و ستم در چهار گوشه​ی جهان فریاد می زد، روزگاری که بیش از یکصد سال مبارزه​ی مردم ایران برای تغییر وضعیت موجود، برای آزادی و عدالت و برابری گویی به شکست گرائیده بود، زمانه­ای که فریب انتخاباتی دیگری در راه بود، مردم و جوانان ایران بار دیگر در بهار سال 88 برای در دست گرفتن سرنوشت  و زندهگی به تاراج رفتهشان به خیابانها آمدند و تمامیّت ستم و تبعیض و ارتجاع موجود را به مبارزه و همآوردی طلبیدند. این بهاران خلقها در مقطعی رخ داد که گویی هیچ افقی برای تغییرات ریشهای و دگرگونیهای اساسی موجود نبود  و خط رابط خیزش ما با سنت مبارزاتی تاریخمان در اثر سی ساله سرکوب و قتل عام یک نسل  از انقلابیون گسسته شده بود. در چنین بستری بود که صاحبان قدرت دیروز و رانده شدهگان از دارالخلافه​ی امروز دستِ بالا را در رهبری جنبش مردم گرفتند و با ملغمهای از توهمات و ایدهئولوژیهای اصلاح طلبانه، منفعلانه و سازشکارانه هر آنچه توانستند را برای مهار خشم دمافزونِ مردم و جوانان و حفظ نظام موجود و "قانون اساسی"اَش انجام دادند. بازتاب طبیعی این خط و ایدهئولوژیِ غیر رادیکال چیزی جز محدود ماندن دامنهی طبقاتی جنبش به خواستهای اقشار میانی و متوسط شهری آن هم صرفا در تهران و چیزی جز افول و رکود جنبش پس از تهی شدن خیابانها و به بُنبست رسیدن تاکتیکهای غیر رزمنده و ناروشن نبود و در پس این رکود بود که رژیمِ "دار" و "شکنجه" به سرکوب مضاعف تودهها جهت تثبیت موقعیت متزلزل خود پرداخت و دگر بار ابلیس پیروز مست آمد تا سور عزای مردم را به سفره بنشیند.
وقتی دشمن مردم و نمایندهگان مدارا و ترمیمطلبان قدرت خود را بر تظاهرات میلیونی تودهها حاکم کرده و خط خائنانهی سازش و کرنش، صلای تسلیم و عقبنشینی سر داد و جوّ یأس و ناامیدی از ایجاد تغییر میل به همهگیر شدن داشت، بخشی کوچک اما مصمم از خیل میلیونی تودهها سودای آتشی دوباره کرد. آتشی که برافروختن شعلههای آن برای آغازگرانش دشواریها و مشکلاتی به عظمت تدارک یک جنبش نوین داشت و دارد. سخن از طرح موجی نو بر خلاف جریان عملی و نظری موجود است!
هنوز فریادهای مردم ایران در گوش زمانه گم نشده و خون شهیدان بر سنگفرش کوچههای قیام نخشکیده بود که تند باد خیزش این بار شمال آفریقا را در نوردید و سرود پر طنین قیام، خلقهای جهان عرب را به جشنی واقعی فراخواند. برپایی روزهای خشم و فریاد "الشعب یرید اسقاط النظام" و مقاومت قهرآمیز جوانان رادیکال و ستیزنده تونس و مصر به عنوان موتور محرّک و مغز سازمانده قیام دستِ کم در گام نخست مستبدین را به عقب راند و رویای تغییر تعبیر شد! این مبارزهی تودهای برای سرنگونی ارتجاع و استبداد حاکم در کوتاه زمانی در سایر کشورهای منطقه از بحرین و یمن تا اردن سوریه و حتا فراتر از آن در اسپانیا و فرانسه باز تکثیر شد. تحولات خاورمیانه و مبارزات غرور آفرین جوانان عرب ما را سرشار از امید به تداوم پایداری کرد، همچنانکه ضرورت جمعبندی از درسهای جنبش آنان را پیش پای ما نهاد.
با چنین پیشینه و در چنین بستری بود که در راه تأسیس شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران گام نهادیم تا فصلی نوین از قیام و مبارزه علیه وضع موجود را آغاز کنیم. فصل نوینی که ریشههای خود را در یکصد سال رزم تمام عیار مردم ایران علیه ستم و تبعیض و استثمار استوار میبیند. در انقلاب مشروطه و جنبش جنگل، در شورش دیروز و امروز خلقهای سراسر ایران از کردستان و آذربایجان تا بلوچستان و خوزستان، در  جنبش ملی شدن صنعت نفت و 16 آذر ضد کودتای سال 32 ، در کنفدراسیون دانشجویان و محصلین خارج از کشور، در جنبش مسلحانهی دهه​ی 40 و 50 تا قیام شکوهمند بهمن، در سالهای سراسر رزم و فدای دههی خونین 60 تا 18 تیر 78؛ آری! در مبارزهی هر روزه و هر لحظهی جنبشهای کارگران، زنان و دانشجویان ایران، در مبارزات رهاییبخش و ضد سرمایهداری خلقهای سراسر جهان از کمون پاریس تا میدان التحریر.
"شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران" هدف خود را دفاع از یک خط انقلابی متشکل از نیروها و واحدهای سوسیالیستی، کمونیستی، فمینیستی و دیگر نیروهای مترقی و ایجاد یک بلوک سیاسی چپ در سپهر سیاست امروز، جهت مداخله در تعیین سرنوشت جامعه میداند، جامعهای که از حاکمیت سیاسی استبدادی و مناسبات اقتصادی استثمارگر رنج میبرد و برای رهایی خود ناگزیر از فعالیت هدفمند و سازمانیافته برای در هم شکستن نظام سیاسی موجود یعنی رژیم جمهوری اسلامی و دگرگونی ریشهای کلیهی ساختارهای ستمگرانه و تبعیضآمیز و ارتجاعی به شکل انقلاب اجتماعی است. همچنانکه تلاش و تدارک برای تشکیل فدراسیونی از جوانان چپ همواره مورد توجه شورا بوده و خواهد بود و تشکیل چنین فدراسیونی افق سازمانی مطلوب ما برای سازماندهی و کنش جمعی نسل نوین کنشگران رادیکال و انقلابی است.
در آغازگاه این راه "بیبرگشت" دست یاری رفیقانهی خود را به سوی تمامی جوانان، دانشجویان و نیروهای رادیکال، مترقی و انقلابی میدهیم تا با ما و در فضایی برابر و دموکراتیک به ارتقاء نظری و عملی ایدههای انقلابی و تغییر تمامیّت توحش موجود بپردازند. ما با نگاه به آینده، وظایف را به شور مینشینیم و دست در دست هم راه نوینی را خواهیم گشود. راهی که در آن واژه تغییر با انقلاب معنی شود و ستم طبقاتی، جنسیتی، نژادی، مذهبی، و ... از معنی تهی گردد. راهی که امکان و ظرفیت برخورد آراء متضاد را ارتقا دهد و سطح دیگری از مبارزه جمعی برای رهایی را معنی کند. راهی که به آزادی و امکان رهایی پرتو افکند. در آغازگاه این راه ایستادهایم تا یک بار دیگر فریاد برآوریم:
زنده است باد !
 تازنده است باد ! طوفنده است باد !

  
شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
iranianfederation@gmail.com
سی خرداد1390

دربارهی شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
"شورای دانش​جویان و جوانان چپ ایران" تلاش جمعی و تشکیلاتی بخشی از جوانان چپ​گرا و انقلابی است که جهت پاسخ​دهی به ضرورت​های عینی بر آمده از شرایط مبارزه انقلابی و رادیکال و به قصد تشکیل یک بلوک سیاسی چپ در عرصه سیاست امروز ایران متشکل شده​اند. این وحدت تشکیلاتی نتیجه پروسهای طولانی و مرحلهای از بحث و جدل​های تئوریک و تبادل تجارب عملی است. پیشینه​ی سیاسی و مبارزاتی اعضای شورا به سال​های آغازین دهه 80 و بر آمدن نسل نوین دانش​جویان و جوانان چپ​گرا در جنبش​های سیاسی و اجتماعی ایران مانند جنبش دانش​جویی، زنان و کارگری و ملل تحت ستم باز می​گردد. بخشی از ما تحت نام "نشریه​ی دانش​جویی بذر" از سال 84 در مبارزات دانشگاه​ها و جنبش جوانان فعال بود، بخشی با نام "گروه پروسه" که عمدتاً جنبش کارگری را پوشش می​داد به فعالیت پرداخت و بخش دیگری با سابقه​ی فعالیت در جنبش دانش​جویی در اوایل خیزش سال 88 متولد و با نام "نشریه​ی خیابان" شناخته شد. این نیروهای متشکل و منفرد داخلی در ارتباط و هم​کاری با جوانانِ هم​نسل ایرانی که در خارج از کشور به دنیا آمده یا رشد کرده بودند پایه​های هم​کاری و اتحاد ما را تشکیل دادند. پس از خیزش مردمی سال 88 ایران و تکوین یک شکاف سیاسی طبقاتی جدید و پولاریزه شدن و قطب​بندی هر چه بیشتر جامعه، نیروها و جریان​های سیاسی گوناگون هر کدام به فراخور پایه طبقاتی و خاستگاه فکری​شان به دنبال پاسخ دادن به مسائل و تضادهای نوین برآمدند. جمع ما نیز در همین دوره و بنا به تجربه نسل خود وارد مراحل جدیدی از مبارزه شد. ما جایگاه خود را در طول دو سال خیزش مردم ایران به درستی پیدا کردیم و آن​را در عرصه​ی پراتیک به روشنی نشان دادیم. ما ضمن شرکت در مبارزات خیابانی، در فضاهای فکری و تئوریک جنبش نیز وارد شده و توشه​ای بنا به تناسب تجربه​مان اندوختیم: از سیاه، خاکستری، سبز، اصلاح طلب و ترمیم طلب و  تمامی جناح​های جمهوری اسلامی گسستیم، هم​چنان​که افق​های مبارزاتی خود را جدا از تمامی جناح​های ملی و بین المللی سرمایه و سرمایه​داری ترسیم کردهایم. با مقبول عامه قرار گرفتن، پوپولیسم خیابان و تظاهر و ریا خط​کشی کردیم، و از سوی دیگر  کوشیدهایم با میراث انقلابی گذشته با دیدی انتقادی برخورد کنیم؛ ماهیتاً نه خودِ آنیم و نه خود را از آن جدا می​دانیم. ما عزم راسخ برای سازش ناپذیری کرده​ایم و رادیکالیسم مبارزات مردم و گسست از ایده​های کهن اساس اتحاد ماست. در عرصه​ی علم و تئوری​های علمی به دنبال ایده​های نوین هستیم، کنش جمعی ما وفادار به جمع​بندی از کاستی​ها و اشتباهات گذشته​مان است و بر آنیم تا در سایه​ی این انتقاد از گذشته و امید به رهایی مردم در آینده، مبارزات واقعی تودهها را حمایت و تقویت کنیم. نگاه ما به گذشته، حال و آینده انترناسیونالیستی است و درک ما از مبارزه​ی طبقاتی و مفهوم رهایی در ایران، به مبارزات کل مردم دنیا از فلسطین تا فیلیپین و از آفریقا تا اروپا و آمریکا و ... گره خورده است.
برقراری ارتباط نظری، عملی و تشکیلاتی با تمامی نیروهای متشکل و منفردی که هنوز با آرمان تغییر جهان و حذف و محو تمامی مناسبات استثمارگرانه و تبعیض آمیز آن زندگی می​کنند هدف استراتژیک ما است. هم​چنان​که ایده​ی تشکیل فدراسیونی از نیروهای چپ انقلابی و مترقی هم​واره چشم انداز ما بوده و خواهد بود.