!این صفحه فعلن در وضعیت آزمایشی قرار دارد

2010/10/25

گزارش یادمان جانباختگان دهه ی شصت 23 اکتبر در بلژیک - بروکسل


گزارش یادمان جانباختگان دهه ی شصت
 23 اکتبر در بلژیک -  بروکسل

برنامه در سالن آرنبرگ مجموعه فرهنگی پیانوفابریکِ بروکسل برگزار شد. یک ساعت قبل از آغازِ برنامه در سالن حاضر شدیم و دکورِ ساده ای فراهم کردیم. دکور ما در سالنِ کوچکی که محل ورود به سالنِ اصلیِ برنامه بود برپا شد. عکس هایِ تعدادی از جان باختگان بر فرش چه ای سرخ رویِ زمین، در میانِ شمع ها چهره یِ جان باختگان ما را مصمم می کرد که برنامه ای خوب بی آفرینیم. میزهای کتاب و نشریات و ... در دو طرفِ این دکورِ به ظاهر ساده قرار داشت.
ساعت 18 برنامه آغاز شد و طبقِ قرارمان پس از خوش آمد گویی و معرفیِ برنامه ها، رفیقمان آذین از اعضای کمیته یِ جوانانِ بلژیک و زندانیِ سیاسیِ دورانِ خاتمی سخن رانیِ خود را آغاز کرد. وی به سیستمِ کشتار و سرکوب و شکنجه و تداومِ آن در دورانِ سی ساله یِ جمهوریِ اسلامی اشاره کرد و این سرکوب را در کنار سایر مظاهرِ سرمایه داری ضامن بقایِ این ساز و کار برشمرد. آذین با ذکرِ تجربه یِ شخصیِ خود در مبارزه علیه این رژیم به سرکوب و شکنجه ای که به وی و تنی چند از رفقایش در دورانِ اصلاحات و خاتمی اعمال شده بود اشاره کرد و این که این تداومِ سرکوبِ رژیم و اثراتِ دورانِ زندانی بودن خودش تا امروز ادامه دارد و خبرِ درگذشتِ دو تن از رفقایش چند روزِ پیش از این برنامه را، محرکِ بازخوانیِ این تجربه یِ شخصی دانست. رفقایی که در طولِ دورانِ زندانِ مشترکِ شان دچارِ قطعِ نخاع و فلج شده بودند و در واقع به زندگیِ نباتیِ خود پایان دادند!
 قدرتِ بالایِ وی در بیانِ نکاتِ فوق با تسلطِ بالایِ ادبی و قاطعیتِ انقلابی موجبِ تأثر و حیرتِ عمیقِ حضار و خشمِ مضاعفِ آن ها از جنایاتِ رژیم شد، اما در ادامه اجرایِ موزیکِ زنده توسطِ خودِ آذین فضایِ شور انگیز و با نشاطی را ایجاد کرد.
بعد از موزیک زنده در بارِ محلِ اجرایِ سخن رانی و در زمانِ استراحت نیز بحث هایِ کوتاهی بینِ حضار درگرفت. از آن جا که سخن ران دومِ ما رفیق سیامکِ ستوده بود، بحث و جدل با وی از زمان استراحت آغاز شده بود.
در بخشِ دوم و پس از دیدنِ دو کلیپِ زیبا، سخن رانی سیامک آغاز شد. وی در بیانِ رابطه یِ قدرتِ سیاسی و اسلام، تاریخِ قبل و بعد از اسلام در شبه جزیره یِ عربستان، رابطه یِ اسلام و ستم بر زن، مقایسه یِ سیستماتیکِ به وجود آمدنِ جمهوریِ اسلامی و به وجود آمدنِ حکومتِ محمد در صدر اسلام و ... نکاتِ بسیار مهمی را مطرح کرد. سیامک با تکیه بر فاکت هایِ تاریخیِ مستدل و با تسلطِ کامل به مباحثِ مربوط به چه گونه گیِ شکل گیریِ جامعه یِ طبقاتی در شبهِ جزیره یِ عربستان را تشریح کرد. او معتقد بود که اسلام بیانِ ائدیولوژیک این دگرگونی در آن جامعه بوده است. این مباحث که به علتِ تکیه بر مستنداتِ تاریخی و زبان ساده و صریحِ سخن ران اثرگذار نیز بود زمینه یِ مناسبی برای بحث در بینِ شنونده گان ایجاد کرد.
در انتهایِ بحثِ رفیقمان، ستوده موزیکِ زنده اجرا شد و سپس پرسش و پاسخ زنده ای بین حضار و سخن ران درگرفت.  
در بخشِ پرسش و پاسخ سؤالاتِ مهمی طرح شد که حاکی از بحثِ ویژه یِ رفیق ستوده بود. مثلاً رابطه یِ اسلام و دموکراسی و نیاز به تدقیقِ تعاریف از کلماتِ عام تا محتوایِ تکاملِ تاریخیِ آن حفظ شود، تأثیرِ اسلام و جمعیتِ مسلمانان در جوامعِ اروپایی و چه گونه گیِ برخوردِ صحیح با اسلامِ سیاسی و مسلمانانِ عادی با توجه به خطر جریاناتِ راستِ افراطی در اروپا، تلقی سازمان هایِ چپِ ایرانی در اوضاعِ کنونی از اسلام، رابطه یِ سرمایه داری در قرنِ 21 در ایران و بهره برداری از مرتجع ترین ایده ها در عرصه یِ روبنا مانندِ مذهب و ... ، مفهومِ عامِ دموکراسی و رابطه یِ مالکیتِ خصوصی با ستم و ... به علتِ تعدادِ زیادِ سؤالات و زمانِ محدودِ ما، برخی از حاضرین نتوانستند سؤالات و نکاتِ خود را بیان کنند که در گوشه و کنار با سخن ران و یک دیگر به بحث می پرداختند.
در انتهایِ برنامه نیز سرودِ "سراومد زمستون" ("زمستون تموم شد") نه با روحیه یِ سوگواری بلکه با روحیه ای شاد و رزمنده و با اجرایِ موزیکِ زنده وهم خوانیِ حضار اچرا شد.
و در پایان مجریِ برنامه با بیانی شیوا و متنی اثرگذار هم نشینیِ صمیمانه و گرمِ مان را به پایان برد:
... سخن از جنایت کردیم. سخن از تیرباران و اعدامِ دسته جمعی کردیم. با هم اشک ریختیم و با هم گریستیم. با سرودهایِ جان باختگان هم سرایی کردیم، هم راهِ یک دیگر خشمگین شدیم و فریاد زدیم و باز با هم و هم راهِ هم، تکرار می کنیم که "نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم" آن چه را که در این دوران گذشت. آن چه را که از نسلِ جوانِ دهه یِ 50 و مبارزان دهه یِ 60، نسل تولد یافته دورانِ جمهوریِ اسلامی که قرار بود سربازانِ این رژیم شوند ولی ... به مبارزانِ امروز بدل شدند، آن چه را که صدها هزار خانواده یِ داغ دیده نگفته و در دلِ تاریخ مانده است، ...                                                   کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران 

سخن پایانی
سخن از جنایت کردیم. سخن از تیرباران و اعدام دسته جمعی کردیم. با هم اشک ریختیم و با هم گریستیم. با سرودهای جانباختگان همسرایی کردیم، همراه یکدیگر خشمگین شدیم و فریاد زدیم و باز با هم و همراه هم تکرار می کنیم که "نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم" آنچه را که در این دوران گذشت. آنچه را که از نسل جوان دهه 50 و مبارزان دهه 60، نسل تولد یافته دوران جمهوری اسلامی که قرار بود سربازان این رژیم شوند ولی ... به مبارزان امروز بدل شدند، آنچه را که صدها هزار خانواده داغدیده نگفته و در دل تاریخ مانده است، آری
نمی بخشیم جنایتی را که روا شده تا بانیان و آمران آن در پیشگاه مردم شناسایی و محاکمه شوند، فراموش نمی کنیم تا جنایتی که هر از چند گاهی در لابلای صفحات تاریخ تکرار می شود را دریابیم و به نسل فردا آنچه را که ما را از آن محروم داشتند بیان کنیم. آنچه نخواستند ما و شما بدانیم ولی ما برای دانستن و برملا کردن آن جنگیدیم و برای اعاده حق جانباختگانی که دیگر در میان ما نیستند نیز نباید آن را فراموش کنیم.
امروز اوضاع سیاسی بس نادری بر کشور و مردم ما –در داخل و خارج- حاکم است. هم نادر و هم پیچیده و هم خطرناک! رژیم دو شقه شده و بخشی از جلادان دهه 60 و سال سیاه 67 امروز در هیبت اپوزیسیون جناح حاکم درآمده اند. از گذشته رژیم تا جایی که خود در آن نیستند انتقاد می کنند. از جنایات دوران خود هم ابراز بی خبری می کنند. امروز نمادهای رهبری جنبش سبزرنگ ایران، بدور از جانفشانی های مردم در خیابان و بیداری سیاسی نسبی در کشور  و نسل جدیدی از جانباختگان و خانواده های عزادار، بنا را بر این گذاشته اند که ما هم ببخشیم و هم فراموش کنیم. هم ببخشیم و هم فراموش کنیم و هم سکوت کنیم! این نمادها خشم مردم در برابر نیروهای سرکوبگر را خشونت قلمداد می کنند و مردم مبارز را اراذل و اوباش می خوانند، همانگونه که 10 سال قبل مجری اصلاحاتشان در فردای 18 تیر برای پاره پاره نشدن نظام، دانشجویان و جوانان را مشتی اراذل و اوباش خواند و 10 سال قبل از آن هم جوانان و مبارزان آندوران را دسته دسته اعدام کردند. این روال 3 دهه حاکمیت این رژیم با تمام زوایدش است. حالا امروز هر دو جناح حاکم و رانده شده از قدرت آن مبارزین دهه 60 را، زندانیان سیاسی را و جوانان مبارز در خیابانها را به خشونت طلبی و تروریسم متهم می کنند. تاریخ ورق خواهد خورد و نشان خواهد داد که تروریسم در معنای دولتی و ایدئولوژیک آن در کجا قرار دارد. ورق زدن تاریخ البته به ما حاضرین در سالت نیز بستگی دارد.  
جمع کوچک ما در این سالن، جمع هم نظر ما در این دنیا و مردمی که زیر شلاق ستمگران فریاد آزادی سر داده اند و خواب سران رژیم و دریوزگان خارجی و داخلی را بر آنها حرام کرده اند، اعلام می دارد که نه می بخشد آنچه را که در این سی سال بر مبارزان و مردم ایران روا رفته، نه فراموش می کند آنچه را که برگ سرخ تاریخ مبارزات مردم و سیاه ترین برگ دوران حکومت رژیم دیکتاتور با تمام جناحین آن را رقم زدند. برگی که از سیاه ترین برگ های رسوایی تاریخ سرمایه داری و نئولیبرالیسم جهانی است که با همکاری و همراهی با مرتجع ترین حکومت تاریخ، سکوت جنایت باری را بر حافظه تاریخی بشر تحمیل کردند. از نظر ما جنایتِ این قدرتها با مجری جنایت برابر است و پاسخگویی و علت یابی این جنایت تاریخی، ناگزیر ما را در برابر اربابان قدرت و امپریالیستهای حاکم بر دنیا قرار خواهد داد. کما اینکه این قدرتها در اندونزی، آمریکای لاتین، هند، آفریقا و ... برای از بین بردن انقلابات مردمی، رهایی بخش و سوسیالیستی، همچنان متحد استراتژیکِ ارتجاعی ترین نیروهای مذهبی و ملی و قومی هستند.
مبارزه ما در خارج از کشور که با تمام دشواری های رایج و موجود دنبال می شود می تواند بخش معینی از مبارزات مردم در ایران را نمایندگی، پشتیبانی و همراهی کند. امنیت نسبی ما در این بخش از دنیا فرصتی ست که می توان آنرا به نقطه قوتی تبدیل کرد. نقطه قوت افشاگری از رژیمی که قدرت دارد و با قدرتهای دیگر بالا می رود و پایین می آید. نقطه قوت ما ثبت و حفظ حافظه تاریخی بشر و ارتقای آگاهی مردم این بخش های دنیا است.
 باشد تا فریاد آزادی خواهانه جانباختگان دهه 60 و سال 67، جانباختگان قتل های زنجیره ای، کوی دانشگاههای ایران، جانباختگان خیزش سال گذشته تا امروز به جویبار قدرتمند و از جای برکن خشم مردم ستمدیده سراسر دنیا بپیوند و سیل خانمان برانداز –قدرت برانداز- جهانی را رقم زند. 
 

به اشتراک گذاشتن

0 دیدگاه: