روز یکشنبه ۱۹ فوریه راهپیماییِ بزرگی در جنگل هامباخ آلمان برگزار شد. فراخوان این راهپیمایی از سوی چند گروه طرفدار محیط زیست اعلام شده بود. این مبارزه در جهت مخالفت با حفاریهای شرکت RWE و اقداماتِ ارتش آلمان سازماندهی شده بود. بیش از ۱۸۰۰ نفر در راهپیمایی خط سرخ شرکت کردند که عمدتاً شامل آلمانیها از سراسر کشور و یک گروه ۴۰ نفری از بلژیک و تعدادی فرانسوی و ایتالیایی بود. کمیتهی جوانان بلژیک نیز جز دعوتشدگان به این حرکت مبارزاتی بود و یکی از رفقای ما به همراه دو رفیق آلمانی در انتهای راهپیمایی، در ورکشاپِ «سیستم آلترناتیو» سخنرانی کردند.
شرکت حفاری RWE در طول چندین دهه، بخش اعظمِ جنگلهای هامباخ را تخریب نموده و باعث جابجاییِ اجباریِ بیش از ۶ روستا با جمعیتی حدود ۲۰ هزار نفر شده است. حفاریهای انجامگرفته بهوسیلهی مدرنترین فناوریهای روز انجام میگیرد و تا امروز منجر به حفر عمیقترین گودال در قارهی اروپا شده است، گودالی به عمق ۴۹۰ متر و وسعت چندین روستا و زمینهای زراعی و چراگاهها و منابع آبی و ... و منظرهای شبیه تخریب محیط زیستیِ شرکتهای چندملیتی در آفریقا ایجاد کرده است. شرکت RWE علاوه بر فعالیت در حوزهی استخراجِ زغالسنگِ قهوهای خاصِ این منطقه، در حوزهی فراهم نمودنِ منابع طبیعی موردنیاز برای تولیدِ آلیاژهای نظامی، یکی از پارتنرهای اصلیِ ارتش آلمان محسوب میشود و مدیرانِ ارشدِ آن در ارتباط تنگاتنگِ نظامی-امنیتی با هیأت حاکمهی آلمان هستند. ما و کسانی که موفق به بازدید از کمپها، معدن یا جنگل هامباخ شدیم شاهد حضور گستردهی نیروهای نظامی ارتشی و پلیس ویژهی محافظت از اموال و زمینهای اشغالی این شرکت بودیم. از نفربر تا ریوتهای ارتشی و هلیکوپتر و ... امکاناتی بود که در جهت حراست از این غولِ تخریبِ محیط زیست توسط دولت آلمان مهیا شده بود.
رفقای اشغالگر ما سالهای متمادی در جهت جلوگیری از گسترش حفاریهای RWE مبارزه کرده بودند و تا چندی پیش موفق به توقف روند تخریب جنگل هامباخ شده بودند. اما از دو سال قبل تا به امروز تعرض جدیدی توسط این شرکت به باقیماندهی جنگل هامباخ صورت گرفته که با واکنش و تحرکِ جدیدی از سوی فعالین نیز مواجه شده است. جنگل هامباخ یکی از منابع خاص و یگانه در جهان است، هم به لحاظ ترکیب جانوری و هم گونههای گیاهی و هم درختان خاص آن؛ و در سالهای دور و دههی ۶۰ و ۷۰ محلی برای سازماندهی گروههای مبارزاتی چپ و آنارشیست بوده است. بسیاری از گروههای هنری هم که در راهپیمایی روز یکشنبه حاضر بودند از خاطرات خود در این جنگل در دهههای گذشته صحبت میکردند.
شرکت حفاری RWE در طول چندین دهه، بخش اعظمِ جنگلهای هامباخ را تخریب نموده و باعث جابجاییِ اجباریِ بیش از ۶ روستا با جمعیتی حدود ۲۰ هزار نفر شده است. حفاریهای انجامگرفته بهوسیلهی مدرنترین فناوریهای روز انجام میگیرد و تا امروز منجر به حفر عمیقترین گودال در قارهی اروپا شده است، گودالی به عمق ۴۹۰ متر و وسعت چندین روستا و زمینهای زراعی و چراگاهها و منابع آبی و ... و منظرهای شبیه تخریب محیط زیستیِ شرکتهای چندملیتی در آفریقا ایجاد کرده است. شرکت RWE علاوه بر فعالیت در حوزهی استخراجِ زغالسنگِ قهوهای خاصِ این منطقه، در حوزهی فراهم نمودنِ منابع طبیعی موردنیاز برای تولیدِ آلیاژهای نظامی، یکی از پارتنرهای اصلیِ ارتش آلمان محسوب میشود و مدیرانِ ارشدِ آن در ارتباط تنگاتنگِ نظامی-امنیتی با هیأت حاکمهی آلمان هستند. ما و کسانی که موفق به بازدید از کمپها، معدن یا جنگل هامباخ شدیم شاهد حضور گستردهی نیروهای نظامی ارتشی و پلیس ویژهی محافظت از اموال و زمینهای اشغالی این شرکت بودیم. از نفربر تا ریوتهای ارتشی و هلیکوپتر و ... امکاناتی بود که در جهت حراست از این غولِ تخریبِ محیط زیست توسط دولت آلمان مهیا شده بود.
رفقای اشغالگر ما سالهای متمادی در جهت جلوگیری از گسترش حفاریهای RWE مبارزه کرده بودند و تا چندی پیش موفق به توقف روند تخریب جنگل هامباخ شده بودند. اما از دو سال قبل تا به امروز تعرض جدیدی توسط این شرکت به باقیماندهی جنگل هامباخ صورت گرفته که با واکنش و تحرکِ جدیدی از سوی فعالین نیز مواجه شده است. جنگل هامباخ یکی از منابع خاص و یگانه در جهان است، هم به لحاظ ترکیب جانوری و هم گونههای گیاهی و هم درختان خاص آن؛ و در سالهای دور و دههی ۶۰ و ۷۰ محلی برای سازماندهی گروههای مبارزاتی چپ و آنارشیست بوده است. بسیاری از گروههای هنری هم که در راهپیمایی روز یکشنبه حاضر بودند از خاطرات خود در این جنگل در دهههای گذشته صحبت میکردند.
شرکتکنندگان عمدتاْ افراد محلی با پیشینهی کارگری و یا معلمان و هنرمندان از شهرهای بزرگ آلمان بودند که ماهانه در این جنگل تجمع میکنند و هرچند ماه یکبار در پاسخ به تعرضات RWE تدارک یک برنامهی گسترده را میبینند. اما ترکیب شرکتکنندگان نشان می داد از سوی احزاب و سازمانهای چپ آلمان همبستگی قابلتوجهی با این حرکت نشده است و در همین حرکت اخیر هم تنها شاهد حضور سه یا چهار نفر از اعضای حزب دی لینکه بودیم. تفاوت گرایشات سیاسی شرکتکنندگان را عمدتاً میشد در طول راهپیمایی و در ورکشاپها مشاهده کرد، هرچند که همه متفقالقول خواهانِ برچیده شدنِ بساط حفاریها بودند اما جهتگیری هر گروه متفاوت بود:
- بخش عمدهی شرکتکنندگان خواهانِ یک آلمانِ سبز و درنهایت یک اروپای سبز بودند که محلی برای یک زندگی خوب باشد. نگاه آلترناتیو آنها نهایتاً این بود که یک اروپای متحد و سبز، قویتر خواهد بود؛ و محل بهتری برای زندگی. در این شرایط امکان کمکرسانی و همبستگی با تمام دنیا هم به وجود خواهد آمد. استراتژیِ این گروه شرکت مؤثر در انتخابات برای جلوگیری از به قدرت رسیدن نیروهایی بود که با شرکتهای چندملیتی فعالیت میکنند. بخش سندیکایی حاضر در راهپیمایی پایهی اصلی این گرایش بود.
- گرایش دوم عمدتاً شامل جوانان، معلمان و بخشا هنرمندانی میشد که خود را آنتیکاپیتالیست نامیده و در شعارها و بنرهایشان این را نشان میدادند. بحث نمایندهی این گرایش در ورکشاپ به نسبت رادیکال و درست بود. آنها به دنبال برقراریِ رابطه میانِ حفاریهای این شرکت در هامباخ و حفاریهای بیرویه در سایر نقاط دنیا بهعنوانمثال در قطب شمال، آفریقا و اندونزی و حتی استندینگ راک و داکوتا در ایالاتمتحده بودند. زاویهی مبارزهی محیط زیستیِ این گرایش انترناسیونالیستی بود اما خود را به مبارزه با تجاوزات نظامی و شرکتهای چندملیتی محدود کرده بود.
- گرایش دوم عمدتاً شامل جوانان، معلمان و بخشا هنرمندانی میشد که خود را آنتیکاپیتالیست نامیده و در شعارها و بنرهایشان این را نشان میدادند. بحث نمایندهی این گرایش در ورکشاپ به نسبت رادیکال و درست بود. آنها به دنبال برقراریِ رابطه میانِ حفاریهای این شرکت در هامباخ و حفاریهای بیرویه در سایر نقاط دنیا بهعنوانمثال در قطب شمال، آفریقا و اندونزی و حتی استندینگ راک و داکوتا در ایالاتمتحده بودند. زاویهی مبارزهی محیط زیستیِ این گرایش انترناسیونالیستی بود اما خود را به مبارزه با تجاوزات نظامی و شرکتهای چندملیتی محدود کرده بود.
- گرایش سوم آنارشیستها بودند که هرچند کم تعداد اما بسیار فعال بودند، از شعارها و ساخت خانههای درختی گرفته تا حملههایی که به ماشینآلات و ابزارهای حفاری کرده بودند، نشان از جدیت آنها در مبارزه با حفاریهای مخرب این شرکت داشت. آنها وارد بحث با گرایشهای دیگر نشدند و عمدتاً در حاشیهی راهپیمایی در حال انجام حرکاتِ سمبلیک بودند. وقتی رفیقی با یکی از آنها وارد بحث شد به او گفتند که «امروزه در اروپا و جهان آلترناتیوی بهغیراز آنارشیسم پاسخگو نخواهد بود. مفهوم دولت باید زدوده شود و امروزه زمان مهمی برای تبلیغِ این ایدهی صحیح است!» این بحث را میشد در شعارها و شیوههای مبارزاتی آنها بهخوبی دنبال کرد.
- رفیق ما از کمیتهی جوانان بلژیک هم در بخش بحث و گفتگو سخنرانی کوتاهی ارائه کرد که در سطوحی با سخنران دوم از گرایش آنتیکاپیتالیسم همپوشانی داشت. تأکید بر همسرنوشتی مردم دنیا در مواجه با سیستم سرمایهداری و اینکه چرا تخریب محیط زیست یک مسالهی جهانی - و نه مختص هامباخ - است از مواردی بود که در تأیید صحبتهای رفیق آنتیکاپیتالیست بیان شد. این رفیق اشارهی کوتاهی به تخریب محیطزیست در جنگهای اخیر خاورمیانه و تأثیرات گسترده آن بر زندگی تودههای مردم کرد. مثال منطقهی خوزستان و وضعیتِ آب و هوایی اخیرِ آن مورد توجه بسیاری از شرکتکنندگان قرار گرفت؛ و اینکه چرا علاوه بر نقش مخرب دولت جمهوری اسلامی، میان جنگهای تجاوزکارانهی امپریالیستی و تخریب محیط زیست رابطهی مستقیم وجود دارد. نکتهی مهم اما مسالهی آلترناتیو بود و اینکه چرا اهمیت دارد این جنبش که این راهپیمایی بخشی از آن است و جنبشی از نوع جنبشهای مقاومت است تغییر جهت داده و جهتگیری آن از اعتراض به سیستم و درخواستِ کاهشِ تخریب محیط زیست به جهتِ سرنگونی سیستم و برپایی یک نظام نوین اجتماعی تغییر کند. این رفیق بسیار خلاصه اشاره کرد که چرا به عنوان یک کمونیست معتقد است چنین نظام نوینی بدون یک درک نوین و «سنتزی نوین از علم کمونیسم» امکانپذیر نیست. او همچنین به ایجاد «جنبشی برای انقلاب» کردن و مفهوم آن اشاره کرد. گریزی به موقعیتِ کنونی جهان، به قدرت رسیدنِ ترامپ در مسند رهبری امپریالیسمِ آمریکا فرصت خوبی بود برای اینکه به جنبش مبارزاتی «مبارزه با فاشیسم» فراخوان داده شود؛ و در همین رابطه تعدادی از تراکتهای کارزار «نه به فاشیسم» و تراکتهای سازمان زنان هشت مارس در میان جمعیت توزیع شد و به اتحاد جنبشهای مبارزاتی و مقاومتی با یکدیگر در پرتوِ جنبشی برای انقلاب کردن فراخوان داده شد. خوشبختانه واکنش جمعیت بسیار مثبت و دلگرمکننده بود و امکان برقراری ارتباط گستردهتر را فراهم ساخت.
- رفیق ما از کمیتهی جوانان بلژیک هم در بخش بحث و گفتگو سخنرانی کوتاهی ارائه کرد که در سطوحی با سخنران دوم از گرایش آنتیکاپیتالیسم همپوشانی داشت. تأکید بر همسرنوشتی مردم دنیا در مواجه با سیستم سرمایهداری و اینکه چرا تخریب محیط زیست یک مسالهی جهانی - و نه مختص هامباخ - است از مواردی بود که در تأیید صحبتهای رفیق آنتیکاپیتالیست بیان شد. این رفیق اشارهی کوتاهی به تخریب محیطزیست در جنگهای اخیر خاورمیانه و تأثیرات گسترده آن بر زندگی تودههای مردم کرد. مثال منطقهی خوزستان و وضعیتِ آب و هوایی اخیرِ آن مورد توجه بسیاری از شرکتکنندگان قرار گرفت؛ و اینکه چرا علاوه بر نقش مخرب دولت جمهوری اسلامی، میان جنگهای تجاوزکارانهی امپریالیستی و تخریب محیط زیست رابطهی مستقیم وجود دارد. نکتهی مهم اما مسالهی آلترناتیو بود و اینکه چرا اهمیت دارد این جنبش که این راهپیمایی بخشی از آن است و جنبشی از نوع جنبشهای مقاومت است تغییر جهت داده و جهتگیری آن از اعتراض به سیستم و درخواستِ کاهشِ تخریب محیط زیست به جهتِ سرنگونی سیستم و برپایی یک نظام نوین اجتماعی تغییر کند. این رفیق بسیار خلاصه اشاره کرد که چرا به عنوان یک کمونیست معتقد است چنین نظام نوینی بدون یک درک نوین و «سنتزی نوین از علم کمونیسم» امکانپذیر نیست. او همچنین به ایجاد «جنبشی برای انقلاب» کردن و مفهوم آن اشاره کرد. گریزی به موقعیتِ کنونی جهان، به قدرت رسیدنِ ترامپ در مسند رهبری امپریالیسمِ آمریکا فرصت خوبی بود برای اینکه به جنبش مبارزاتی «مبارزه با فاشیسم» فراخوان داده شود؛ و در همین رابطه تعدادی از تراکتهای کارزار «نه به فاشیسم» و تراکتهای سازمان زنان هشت مارس در میان جمعیت توزیع شد و به اتحاد جنبشهای مبارزاتی و مقاومتی با یکدیگر در پرتوِ جنبشی برای انقلاب کردن فراخوان داده شد. خوشبختانه واکنش جمعیت بسیار مثبت و دلگرمکننده بود و امکان برقراری ارتباط گستردهتر را فراهم ساخت.
در پایان با سرودهای مبارزاتی با یکدیگر وداع کردیم و برای مبارزات آتی باهم قرار گذاشته و آدرسها ردوبدل شد. درحالیکه با اتوبوس محل راهپیمایی را ترک میکردیم چندین بنر را روی پُلی که پلیسها روی آن مستقرشده بودند، دیدیم:
زندهباد همبستگی انترناسیونالیستی!
سرمایهداری نمیتواند محیطزیست را حفاظت کند!
سرنگون باد سرمایهداری!
کمیته جوانان بلژیک
۲۱ فوریه ۲۰۱۷