!این صفحه فعلن در وضعیت آزمایشی قرار دارد

2011/03/18



فیلم کلام آخر جدیدترین ساختهء مسلم منصوری   درباره ی بزرگترین و تاثیر گزارترین شاعر معاصر ایران، احمد شاملو ،  پس از نمایش بین المللی تیبرون در آمریکا، هنر در تبعید فرانسه و  خانه هنر سوئد، برای اولین بار در بروکسل،بلژیک با حضور  کارگردان به نمایش در میاید 
شروع برنامه: 19:30
آدرس: OUDER GEMSELAAN 90 ، BRUSSEL

2011/03/14

فیلم تلویزیون بلژیک "مبارزه از لیبی تا ایران"

 فیلم تلویزیون بلژیک از آکسیون از لیبی تا ایران
http://www.tvbrussel.be/video/4/aanhangers-khadaffi-van-brussel-naar-libië

2011/03/13

تصاویری از برنامه 8 مارس در بروکسل

تصاویری از برنامه 8 مارس در بروکسل
 

2011/03/12

فعالیت های کمیته جوانان بلژیک روز جهانی زن

گزارش فعالیت های روز جهانی زن – بروکسل

5 مارس تظاهرات انترناسیونالیستی در حمایت از مبارزات مردم خاورمیانه از ایران تا لیبی
گزارش آکسیون 5 مارس و گزارش تصویری آن را در این لینک ببینید:


مصاحبه فریبا امیرخیزی با رادیو دمکراسی شورایی را به مناسبت روز جهانی زن در این لینک ببینید:

در روز سه شنبه 8 مارس هم برنامه های مختلفی در بروکسل برگزار شد که غالبا در شکل میتینگ و جشن های سالنی بود و کمتر شکل اعتراضی داشت برخلاف سال گذشته که با همکاری سندیکاها تظاهرات بزرگ و مرکزی شکل گرفته بود. اما امسال فقط یک آکسیون در یکی از میادین بروکسل برگزار شد که به مناسبت صدمین سالگرد 8 مارس برنامه ای تحت عنوان "به صحنه بیا برای صلح و همبستگی!" برگزار شد. هدف این برنامه ساختن پلی برای زنان در همبستگی با زنان افغانستان، کنگو و دیگر مناطق جنگی بود و شعار مرکزی آن "در ساخت پل همراه شو!" بود. آن ها با افشاگری از قربانی شدن زنان در جنگ و فقر و خشونت های جنسی اعلام کردند که با اشغال این پل ما در یک همبستگی بین المللی زنان برای زنان به خشونت و جنگ "نه!" می گوییم. سازمان دهندگان برنامه بیشتر زنان فعال احزاب و سازمان های زنان و زنان فعال سندیکایی بودند.
البته حضور زنان مهاجر هم چشم گیر بود، زنانی از آفریقا و خصوصاً کنگو در این تظاهرات حضور داشتند و شعارهایی با مضامین آزادی زنان، اعتراض به ناقص سازی جنسیتی، خشونت جنگی و خشونت خانگی و ... در آکسیون دیده می شد و زنان آفریقایی با خواندن شعرهای محلی به هیجان و نشاط جمع می افزودند. زنانی از ملیت های مختلف که با لبخند به خواسته های یکدیگر توجه می کردند و با اشتیاق به صحبت های یکدیگر توجه می کردند.
ما هم بیانیه های 8 مارس و دعوتنامه هایی برای نشست همان شب را در بین آنان پخش می کردیم و ترجمه ی بیانیه ای از "زنانی دیگر" از ایران که برخلاف انتظارمان همه با اشتیاق بیانیه ها را می گرفتند چون در حال گوش دادن به سخنرانی ها بودند، ولی تا می گفتیم بیانیه ای از یک سازمان زنان ایرانی است با اشتیاق بیانیه را می گرفتند و معمولاً سریعاً می خواندند چند نفری هم شروع به بحث بر سر نکات آن کردند.
برخلاف تم برنامه اما برگزار کنندگان به شدت از سیاسی شدن مباحث دوری می جستند و جای تعجب داشت که در لیست مناطق جنگی آن ها حرفی از عراق نبود؟! و سخرانی ها را به مشاهدات شخصی دو سخنران از ایران و کنگو تقلیل دادند. سخنران ایرانی که متأسفانه برای ما هم ناآشنا بود از تجربه ی سی سال زندگی زنان در دیکتاتوری صحبت کرد و زن کنگویی از نحوه ی تجاوز شورشیان به او و بعد طرد شدنش از اجتماع و ...
در این میان شعارهای محدود جمعیت محدود ما برای عده ای جای بحث را باز کرد شعار "جدایی دین از دولت اولین گام رهایی زنان خاورمیانه است!" مورد توجه قرار می گرفت و توجه شبکه ی تلویزیونی و فعالین را جلب می کرد و همچنین این موضوع که زنانی از خود این کشورها مثل ایران مدعی آن باشند برایشان جالب بود. یک دختر جوان مراکشی که گویا اشنای دیرین خود را بازیافته با هیجان سوال می کرد و با خوشحالی ادامه بحث را به شب موکول کرد و گفت با وجد همه ی برنامه های قبلی امشب در نشست ما حاضر خواهد شد و ...
گزارش تلویزیونی مرکز لایسیته از این آکسیون:  
                نشست 8 مارس - "زنان قهرمان در روند انقلاب
                در خاورمیانه و شمال آفریقا و چشم انداز آینده":
از ساعت 19 شرکت کنندگان وارد خانه فرهنگی گارسیا لورکا شدند و در قسمت بار آن ضمن پذیرایی، با یکدیگر آشنا شدند. ساعت حدود 20 برنامه شروع شد و مجری برنامه درباره ی موضوع برنامه و روز جهانی زن و شرایط منطقه توضیح کوتاهی داد. سپس با معرفی سخنرانان، برنامه رسماً آغاز شد.
در شروع برنامه قطعه کوتاهی از مصاحبه "نوال السعداوی" فمینیست و جامعه شناس معروف مصری با "امی گودمن" از تلویزیون Democracy now در آمریکا پخش شد که هم به خاطر مبارزات جاری در مصر بسیار جالب بود و هم حاوی نکات چالش برانگیز در حیطه ی مبارزات زنان و جنبش عمومی مردم بود و انتخاب این مصاحبه از طرف ما تأکیدی روی همین تحلیل ها بود تا بتوانیم از دل آن به مقایسه دو تجربه در ایران و مصر برسیم و به شنوندگان فرصت به چالش کشیدن موضوعات کلیدی را بدهیم.
به دنبال این ویدیو سخنران اول بحث خود را آغاز کرد. "آنیا" از حزب سوسیالیست چپ بلژیک که برای زنان رادیکال ایرانی در اروپا آشناست، سخنرانی خود را با تاریخچه ی کوتاهی از روز جهانی 8 مارس، مبارزات زنان برای حقوق خود در بلژیک، نقش زنان در پروسه انقلاب سوسیالیستی 1917 شوروی و اهمیت مبارزات زنان در پروسه انقلاب ایراد کرد. او سعی داشت با تأکید بر نقش زنان چپ در این مبارزه صدساله بخشی از این تاریخچه را که امروزه تعمداً در حاشیه قرار گرفته است را روشن کند و در پایان از تأثیر متقابل مبارزات بین المللی زنان سخن گفت و آن چه به صورت واقعی در خاورمیانه وشمال افریقا جریان دارد.  
سخنران دوم "سارا" از زنان کُرد فعال در حزب دموکرات کردستان ایران بود. سارا ضمن تشریح رابطه بین ستم ملی بر زنان، به نقش سنت و مذهب در بین زنان کردستان اشاره کرد. وی ضمن فعالیت های مبارزاتی زنان کرد در قالب احزاب و سازمان های کردی و اشاره به اهمیت این مبارزات، به اهمیت مبارزه زنان برای مسأله خاص زنان تأکید می کرد. در این حال او تلاش داشت ما متوجه این موضوع کند که جنبش زنان در کردستان ایران هرگز نتوانسته است یک جنبش مستقل حول مسأله زنان باشد و این باعث شده تا با همه فداکاری ها و نقش زنان در جنبش های منطقه جنبش زنان به پیشروی کافی دست پیدا نکند و دیگر اینکه یک زن کُرد علاوه بر مبارزه خود برای رهایی ملت کرد از ستم ملی باید برای حقوق ویژه خود نیز مبارزه کند.  
متن این سخنرانی را می توانید در ادامه این گزارش بخوانید.
 سخنران سوم "مونا" جامعه شناس و دانشجوی مراکشی ساکن بلژیک و از همکاران "انجمن رازی" بود. مونا تاریخچه ای از تحولات اجتماعی و بالطبع تحول اوضاع زنان در مراکش از دهه 60 تا امروز ارائه داد او در این بررسی تاریخی از فاکت ها و آمارهای مختلف استفاده کرده بود و تغییر وضعیت زنان را در پرتو این آمار بررسی می کرد. او با توجه به دیدگاه اصلاح طلبانه اش از دریچه ی نگاه خود در نحوه ی بررسی و جمع بندی خود رفرم های حاکم فعلی مراکش را راهی برای ادامه ارتقای زنان دانست و مبارزه ی انقلابی را راهی مناسب برای کسب مطالبات زنان نمی دانست که البته با واکنش های زیادی از سوی شرکت کنندگان مراکشی و غیرمراکشی روبرو شد و تا حد زیادی باعث پلاریزه شدن شرکت کنندگان مراکشی در این نشست شد به طوری که در بخش پرسش و پاسخ چالشی بر سر "انقلاب یا اصلاح؟!" به وجود آمد و هر طرف سعی دشت با اتکا به استئلالات خود راه حل صحیح را اثبات نماید. در لا به لای همین بحث ها بود که مسأله ملی  در مراکش هم طرح شد.
سخنران بعدی "فریبا" از سازمان زنان 8 مارس (ایران – افغانستان) بود که سخنرانی خود را بر مبنای "جدایی دین از دولت، به عنوان اولین گام زنان خاورمیانه در رسیدن به رهایی" تنظیم کرده بود. وی از حاضرین خواست تا با برخاستن و 1 دقیقه تشویق یاد صد سال مبارزه زنان برای تثبیت 8 مارس و تلاش برای رهایی را گرامی بدارند. او ضمن برشمردن خدمات فمینیست های رادیکال و لزوم اهمیت و توجه کمونیست های انقلابی به دستاوردهای فمینیست های انقلابی، به تمایز خط انقلابی و خط رفرمیستی در رهایی زنان در ایران تأکید کرد.
او در این بخش با یادآوری و استناد به تظاهرات زنان ایرانی در 8 مارس 1979 در اعتراض به فرمان حجاب اجبازی خمینی بخش هایی از فیلم "سال صفر" پخش را کرد و با استناد به صحبت های زنان در سال 57 و چگونگی قدرت گیری حکومت اسلامی و جایگاه سرکوب زنان، به مقایسه با استدلالات نوال سعداوی ودیگر فعالین زن در کشوری های عربی پرداخت. او تأکید داشت که در کشورهای عربی خصوصا مصر و تونس نظام واقعا عوض نشده است بلکه ضربه خورده و تغییر سمبل ها و شخصیت ها دال بر تغییر نظام نیست و نظام ضربه خورده امکان تجدید و حتی بازگشت به عقب را دارد مانند تجربه ی ایران. برای تغییر در نظام باید فاکتورهای دیگری مانند تغییر روابط اقتصادی، سیاسی، نظامی و حتی ایدیولوژیک را داشته باشیم. برای تغییر هم ما نمی توانیم به تغییر افراد یا سمبل ها متوسل شویم بلکه باید شریان های خون رسانی به ان رژیم  قطع شود و در رژیم ایران مساله سرکوب زنان یکی از شریان هاست و تا وقتی چنین شریانی قطع نشود جمهوری اسلامی قادر به بازتولید است.
از نظر او در مقایسه ایران با مصر و مسأله امکان قدرت گیری بنیاد گرایان هم سه رویکرد متصور است. ترس از این احتمال و عقب نشینی آنچه حاصل تبلیغات رسانه های عربی است، ندیده گرفتن این احتمال با استدلال اینکه بنیادگرایان در این کشورها در اقلیت هستند و با سیستم پارلمانی این احتمال از بین خواهد رفت و یا استدلالات مشابه نوال که راه "دمکراتیک" را برای سهیم شدن در پارلمان باز می گذارد چون از نظر او به واقع بنیادگرایان اصلی (مبارک) از گردونه قدرت خارج شده اند و راه آخر دست زدن به تغییر در عین برخورد با نیروهای بنیادگرا. فریبا تأکید داشت که حمومت ایران یک حکومت مذهبی و اسلام در ایران مدل 1400 سال قبل نیست و این حکومت یک حکومت تیوکراتیک مدرن است که روابط اقتصادی سیاسی ادرن را با روبنای قرون وسطایی در هم امیخته که نماد ان زنان هستند و حجاب سمبل ان است. حجاب را هم باید در ایران از دو زاویه دید یک اجباری بودن آن در تقابل با آزادی پوشش و دو مفهوم ایدئولوژیک ان که رابطه تنگاتنگ با مالکیت خصوصی و مالکیت بر بدن زن دارد و زن را در حد یک شرمگاه تقلیل می دهد. اما معمولا همه خصوصا در غرب با تاکید روی بخش اول یعنی آزادی پوشش بخش دوم را لاپوشانی می کنند و این یکی از شاهرگ های جمهوری اسلامی است و زنان با حجاب را در تمام دنیا تبدیل به ارتش خود کرده و حجاب نیز نقش یونیفرم ایدئولوژیک این ارتش را دارد. هر چند در ایران زنان و جامعه به لحاظ اخلاقی به آن گردن نمی گذارند اما در حیطه قانون و ایدئولوژی در ایران پذیرفته شده است.  او به دلایل عقب گرد جنبش در ایران پس از یک سال خیزش پرداخت و نقش پر رنگ رهبری سبز در جلوگیری از رادیکال شدن مبارزات و طرح مطالبات زنان و توهم جوانان به این رهبری که قدم به قدم در حال کمرنگ شدن است مانند توهم جوانان مصری به خنثی بودن ارتش.
در پایان او راه برون رفت و پیش روی جنبش زنان در منطقه و بالاخص ایران را حضور زنان در جنبش با طرح مطالبات خاص خودشان و تدکید و پافشاری بر ان دانست و دو مطالبه جدایی دین از دولت و مبارزه با حجاب اجباری را مفدماتی ترین ان ها دانست.
فیلم "سال صفر" را می توانید در این لینک ببینید:

  سخنران آخر که بسیار کوتاه صحبت کرد، "نبیلا" از پاکستان و او هم از همکاران "انجمن رازی" بود. تکیه وی بر فرودستی حاد زنان در پاکستان بود و این که اصلاً به قدری اوضاع زنان در این کشور حاد است که نمی توان بر روی یک موضوع تمرکز کرد. وی از زنانی گفت که از نژاد ها و اقوام مختلف هستند و ستم بر آن ها بقدری حاد و گسترده است و با اینکه آنان از نظر تعداد آمار بالایی دارد اما انگار تصمیم گرفته شده که آمار آن ها در هیچ جا به حساب آورده نشود. وی رفرم های بورژوایی دوره بی نظیر بوتو در مورد زنان را بسیار ارتجاعی و در خدمت منافع طبقاتی زنان مرفه و بردگی ببیشتر زنان فقیر دانست. تکیه او بر ستمی بود که بر زنان ملل تحت ستم ملی در پاکستان روا داشته می شود و هم حکومت مرکزی و هم جنگاوران مسلمان و ... بر این زنان روا می دارند. او به تاریخچه جدایی پاکستان از هند اشاره کرد و اینکه امروزه سیاست در پاکستان تابع رقابت های کشورهای امپریالیستی است و فرودستی مفرط زنان نیز از همین سیاست تبعیت می کند. او ما را به دیدن فیلم "به نام خدا" (Khuda ke Liye – In the name of God) دعوت کرد. نبیلا که بسیار مسلط و با حرارت صحبت می کرد با همین سخنرانی کوتاه سوالات زیادی را در اذهان همه ی شنوندگان ایجاد کرد.
بعد از سخنرانی ها نوبت پرسش و پاسخ رسید و بحث های خوب و گاها حادی به میان آمد. اوضاع خاص منطقه جوی را رقم زد که در پاره ای از موارد سؤالات و کامنتارها از مسأله زنان دور می شد. برخی از شرکت کنندگان عرب حاضر در جلسه به تندی با هم و با سخنران مراکشی به بحث پرداختند. آن ها ضمن انتقاد از بحث های رفرمیستی سخنران، از طرح مسأله ملی (بربرها) توسط یکی از شرکت کنندگان نیز برآشفته شده بودند و صحبت او درباره ی حق ملل و تأکید او بر این که زنان ملل تحت ستم در مراکش علاوه بر مسأله جنسی تحت ستم ملی نیز هستند را برنمی تافتند. چندین بار جلسه صحنه جدل حاد این دوستان بود. شرکت کننده زنی از لبنان نیز در رد مسأله احتمال قدرت گیری بنیاد گرایان در مصر و خاورمیانه گفت: "من نگرانی به جای زنان ایرانی را درک می کنم ولی همان طور که در فیلم هم دیدیم "سال صفر" دلیل عدم ادامه حرکت زنان در ایران بی خبری آنان از هم بود و امروزه به خاطر اینترنت این خطر از بین رفته است و زنان امکان ندارد این عقب گرد را تجربه کنند." یک زن جوان بلژیکی با حرارت می گفت من ابتدا خودم را یک زن انقلابی می دانم و بعد سوسیالیست برای من راه حل مسأله زنان انقلاب است و بدون تأکید بر این موضوع زنان با همه تلاششان رها نخواهند شد.  فریبا - سخنران ایرانی – گفت با وجود این که حاد بودن شرایط سیاسی در منطقه خاورمیانه قابل درک است اما اینکه زنان درهمین جلسه به مناسبت روز زن هم در بحث ها کمتر شرکت می کنند و عرصه سیاست های کلان را به مردان می سپارند جای تأسف است دقیقا امروز وقتی است که زنان باید فعالانه و با وسواس مطالبات خودشان و سرنوشت جنبش را دنبال کنند و دلیل نگرانی ما زنان ایرانی برای جنبش ایران و منطقه همین طرح نشدن مطالبات زنان است که می تواند شرایز عقب گرد را محیا کند و حکومت با مطیع کردن نیمی از جمعیت می تواند تمام جامعه را مطیع کند و مسلما برای بقا نیاز به ادامه این سرکوب هست و مثال زنده ان ایران است بنابراین اینترنت نمی تواند این نقش مهم را بپوشاندچون دقیقا دو سالپیش هم اینترنت و شبکه های اینترنتی موجود بود ولی در هیج جای خاورمیانه چنین خیزشی برنخاست و بیرون آمدن زنان ایرانی در سال 79 در ابعاد میلیونی کار اینترنت نبود نتیجه حساسیت و اگاهی زنان بود. وی ضمن اشاره به سخنرانی سارا از کردستان، بر اهمیت مبارزه مشخص زنان برای حقوق خود و به رسمیت شناختن این مبارزه از سوی خود زنان تأکید کرد، هرچند اگر زنان باید در جبهه های دیگری نیز مبارزه کنند چه در ایران و چه در مراکش و ... زنان برای مسأله ملی و یا در مبارزه طبقاتی نقش مهمی دارند که هیچ کدام نافی مبارزه برای ستم جنسی از همین امروز نیست. در ادامه یکی از حضار زن یرانی به نحوه اداره جلسه انتقاد کرد و اینکه برخورد به نظرات و تحلیل های مونا را از زاویه اخلاقی می دید و معتقد بود که جمع تحمل برخورد نظرات را نداشته است. زن دیگری نیز از مراکش به مخالفت با بحث شرکت کننده ی اسپانیایی پرداخت که انقلاب نرم را فرموله می کرد یعنی انقلاب غیر خشونت آمیز.
تازه پس از اعلام پایان برنامه بود که خیل علاقمندان به بحث ها و جدل ها فضای دیگری یافتند و کماکان با بحث های زیادی مقابل در خروجی و بارِ گارسیا لورکا به ادامه دادند. تقریبا همه شرکت کنندگان معتقد بودند نشست برای آن ها حاوی اطلاعات، تحلیل ها و چشم اندازهای جدیدی بوده است و تازه سؤالات جدیدی ایجاد کرده است. دختری که ظهر در آکسیون زنان دیدیم این بار پرشورتر اعلام کرد که آرزوی چندید ساله من برآورده شد و من زنانی فمینیست و کمونیست پیدا کرده ام که در هر دو زمینه می دانند چه می خواهند. من منتظر این روز بودم. او که در طی بحث ها ساکت بود تقریبا در مدت کوتاهی به تمام بحث ها وارد شد و ابراز امیدواری برای حرکات آتی. زنان و مردان دیگری که همدیگر را یافته بودند در جای جای سالن مشغول بحث بودند و تا دقایقی مانده به نیمه شب به بحث ادامه دادند تا اجبارا سالن را ترک کردند.
در حاشیه این که میز اطلاع رسانی سازمان زنان 8 مارس، ال اس پی، ال سی ار، و ... در گوشه ای از سالن بر پا بود و نظرات این سازمان ها و احزاب را توسط نشریات و اعلامیه هایشان به حضار معرفی و منتقل می کرد و نمایش تصاویری از مبارزات مردم مصر و تونس و لیبی و ایران با تمرکز بر مبارزات زنان، فضایی زنده و مبارزاتی به سخنرانی ها می داد.
فریبا – سازمان زنان 8 مارس (ایران – افغانستان) - بلژیک

 سخنرانی "سارا" در نشست 8 مارس 2011- بروکسل:
جنبش زنان کورد در کوردستان
 وضضیت زنان کورد در کوردستان در 4 کشور ترکیه، سوریه، عراق و ایرن شباهت ها و تفاوت هایی دارد، شرایط کشور ساکن و شرایطی که دولت های حاکم به لحاظ نوع نگاهشان به موضوع ملت کورد دارند، متفاوت است واین تفاوت نگاه، تفاوت وضعیت را موجب می شود. تمرکز من  بیشتر روی زنان داخل ایران است.
شباهت ها و تفاوت های زنان کورد با جنبش زنان در ایران:
قانون اساسی و زیر مجموعه آن طبق شریعت اسلام نوشته شده که زن نصف مرد است و در شهات و ارث و دیه نصف حساب می شود و حق نگهداری فرزندان و حق طلاق و مسافرت و تابعیت مستقل و... را ندارد.
رویکرد قانون، قانونگذار و مجری قانون به زنان یک جور است و آن نادیده گرفتن زنان و خواسته های انسانی آنان است. نگاه رژیم نگاهی ضد زن است که به اشکال گوناگون آن را به زنان ثابت کرده است.
حقوق شهروندی، حقوق انسانی و دمکراتیک از جمله مفاهیمی است که با آن کاملاً بیگانه است. هر نقطه سیاهی که در زندگی زنان است، در زندگی زنان کورد هم مثل بقیه وجود دارد، با این تفاوت که ستم ملی هم به آن اضافه می شود، برای نمونه زنان کورد نمی توانند به زبان مادری بیاموزند و یا به خاطر نگاه امنیتی که به این منطقه می شود به عمد  توسعه اقتصادی و فرهنگی صورت نپذیرفته و همه این محرومیت ها به خاطر آن چیزی است که مردم برای آن تلاش می کنند و آن هویت آنان است.
و اما تفاوت ها: زنان کورد با این که تاریخ بلندی در مبارزاتشان دارند ولی تا به امروز نتوانسته اند که از این مبارزات جنبشی فمنیستی به وجود آورند و تمام مبازاتشان برای احقاق حقوق ملی بوده است، جدیداً زنان در حال  تلاش برای مستقل شدن از احزاب کوردستانی هستند که پیشرفت بسیار کندی دارد، در واقع زنان کورد در جنبش ملی دمکراتک بودند و نه فمنیستی.
 تفاوت دیگر در کوردستان این بود که هرگز مذهب به معنای خاص وارد زندگی مردم نشد و این باعث شد که در کوردستان خواهران زینب شکل نگیرد و این به نفع زنان بود. با این که شرایط بد اقتصادی زنان را آسیب پذیر کرد طوری که بالاترین درصد خودکشی به زنان کورد تعلق دارد ولی از طرف دیگر پوشش اسلامی را به رسمیت نشناخت و خود را مجبور به رعایت  آن نکرد.
در نهایت سرنوشت زن کورد متفاوت از سرنوشت  زنان دیگر نیست و به تبع آن جدا از زنان خاورمیانه و جهان نیست.
مهمترین رسالت ما به عنوان زن پیدا کردن کانال های ارتباطی آسان و سریع است که بتوانیم تجربیات خود را به کشورهای انقلاب کرده تونس و مصر انتقال دهیم که مبادا اشتباهات سال 57 در ایران را تکرار کنند چرا که زنان پیشگامان انقلاب بودند برای زندگی بهتر ولی وجود مذهب سیاسی و نبودن سیستمی سکولار زنان را دهه ها به عقب راند.
البته انتقال این تجارب به عهده سازمان های مدافع حقوق زنان و ان جی او ها و شبکه های اجتماعی است که به  این وسیله راه های ارتباطی را هموار کنند. 
 http://yarsan-dm.com/in/index.php?option=com_content&view=article&id=659%3A1389-12-19-10-32-16&catid=54%3A1389-08-10-09-53-40&Itemid=83

2011/03/11

مبارزه ضد فاشیسم در شهر گنت بلژیک

صحنه هایی از مبارزه ضد فاشیسم در شهر گنت بلژیک
http://www.socialisme.be/lsp/archief/2011/03/11/video.html

روز جهانی زن بروکسل - مصاحبه


چند مصاحبه از آکسیون روز جهانی زن در بروکسل  
Le 08.03.2011 - Journée de la Femme 
 Une vidéo du Centre d'Action Laïque  
http://www.youtube.com/user/canalcal

2011/03/06

برنامه روز جهانی زن سه شنبه شب در سالن "گارسیا لورکا" بروکسل


برنامه روز جهانی زن، سه شنبه 8 مارس از ساعت 19 در سالن "گارسیا لورکا" برگزار خواهد شد. در این برنامه در مورد وضعیت زنان در ایران و کشورهایی که در آن ها مبارزات انقلابی جاری است سخنرانی، بحث و پرسش و پاسخ خواهد شد. سخنران های این برنامه از ایران و بلژیک و لبنان و ... خواهند بود. ضمناً در پایان برنامه پارتی و موسیقی آلترناتیو برگزار خواهیم کرد
Alternatives à Bruxelles 
Organise une soirée-débat
Dans le cadre des Mardis Politiques au Garcia Lorca
Mardi 8 Mars 2011
"Les femmes protagonistes 
dans le processus révolutionnaire"


A l'occasion de la journée de la femme, nous vous invitons à voir le film de Nawal Saadawi, et à rencontrer des femmes en lutte dans le Maghreb et le moyen orient qui vous feront part de leurs expériences de militantes.

avec la participation de
représentantes des organisations iraniennes, tunisiennes...

Ouverture des portes: 19 h On peut manger* sur place Débat à 20 h Entrée Gratuite
Au Garcia Lorca, 47/49 rue des Foulons - 1000 Bruxelles (métro : Anneessens)

Le PSU (Parti Socialiste Unifié (Maroc)) section Belgique et la Fedération de Belgique de Izquierda Unida-Bruxelles ont initié un cadre de travail commun intitulé Alternatives à Bruxelles dans le but de coordonner des actions avec d'autres collectifs progressistes de Bruxelles.
(*) pour manger sur place, il est nécessaire de réserver par Téléphone au 0472671328 ou par mail à l'adresse hakariou@hotmail.com

تصاویری از آکسیون 5 مارس - بروکسل

تصاویری از آکسیون انترناسیونالیستی 5 مارس در برابر سفارت های
 لیبی و ایران - بروکسل (با تشکر از 666 بابت تصاویر)

الشعب یرید اسقاط النظام من لیبیا إلی ایران






























گزارش آکسیون اعتراضی در برابر سفارت لیبی و ایران 5 مارس بروکسل – بلژیک


گزارش آکسیون اعتراضی در برابر سفارت لیبی و ایران

5 مارس بروکسل – بلژیک

الشعب یرید اسقاط النظام من لیبیا إلی ایران


از ساعت 16 روز شنبه 5 مارس به دعوت کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران – بلژیک به همراه رفقا و دوستان عرب و بلژیکی خود و بخشی از ایرانیان ازادی خواه ساکن بلژیک در برابر سفارت لیبی تجمع کردیم. فعالین در همکاری بسیار صمیمانه ای مشغول بستن بنرهای سرخ، برافراشتن پرچم های مختلف مثل پرچم مبارزات مردم لیبی، پرچم خلق تحت ستم ملی بربر، کردستان و ... بودند. از لحظات اولیه ی تجمع ما، مردی لیبیایی با تعدادی پرچم و بنر عربی به جمع پیوست. وی با ریش بلند و دشداشه و تیپ خاصش باعث شده بود که همه با این پیش زمینه ی فکری که او اسلامی است با احتیاط با او برخورد کنند او که فقط عربی صحبت می کرد با همراهی پسر کوچک 8-9 ساله اش (و در واقع مترجمش) در جمع ما حاضر شده بود و تا آخر در برابر سفارت های ایران و لیبی فعال بودند. 
شعارهای ما عمدتاً توسط یک رفیق زن ایرانی و دو رفیق عرب داده شد و جمعیت با قدرت آن ها را تکرار می کرد: "الشعب یرید اسقاط النظام من لیبیا إلی ایران" – "قذافی ارحل، خامنه ای ارحل" – "مرگ بر قذافی، مرگ بر خامنه ای" – "قذافی گم شو، خامنه ای گم شو" – "دیکتاتور نابود باد، دیکتاتوری نابود باد" – "زنده باد همبستگی بین المللی"- و چند شعار دیگر به زبان فرانسه و عربی.
بیانیه سازمان زنان 8 مارس در بلژیک به زبان های فرانسه، فارسی و هلندی بین مردم تقسیم شد و حضار را به برنامه 3 شنبه شب این سازمان در بروکسل در همکاری با دیگر سازمان های مترقی زنان دعوت کردیم.
با همراهی جمعیت حاضر از سفارت لیبی به سمت سفارت ایران رفتیم. فاصله بین این دو محل چیزی حدود 700 متر با پای پیاده بود و ما توانستیم علیرغم عدم توافق پلیس، با سردادن شعار و شور و شوق به سمت سفارت ایران برویم. در برابر سفارت که قرار گرفتیم خشم فروخورده مردم ما با آتش خشم زبانه کشیده مردم لیبی و مبارزات ما با مبارزات مردم عرب در هم سرنوشتی مان بر علیه دیکتاتورها و نظام های سلطه و سرکوب درهم تنیده شد. فریادهای مان در برابر سفارت ایران با لهجه های مختلف به گوش می رسیدند. عرب زبان ها تلاش می کردند به فارسی شعار دهند، فارسی زبان ها به عربی، هر دو به فرانسه و بلژیکی ها نیز همراهی می کردند، دیدنی بود و وقتی رفقای عرب زبان با لهجه خاصی شعار "مرگ بر خامنه ای!" را پشت بلندگو می دادند ایرانی ها با لبخند و انرژی بیشتری همراهی می کردند و احتمالاً لهجه فارسی ما نیز همین اندازه برانگیزاننده بود. شعار دیگر "مبارک، بن علی، نوبت سیدعلی!" بود که ما فارسی زبان ها به راحتی و به سرعت تکرار می کردیم و رفقای عرب زبان به علت لهجه عربی با مکث و تکیه آن را تکرار می کردند و ما نمی توانستیم یک ریتم پیدا کنیم و ... که شیرین و تجربه ی اول ما در این همراهی بود. نیروهای مبارز نسل قبل دوشادوش جوانان ایرانی و عرب و بلژیکی و در اینجا دو جوان ایتالیایی شعار می دادند، بحث می کردند و مبارزه را متنوع تر می کردند. یکی از پسرهای ایتالیایی می گفت: جمعیت ایران که 60 درصد جوان است ولی چرا بیشتر جمعیت ایرانی حاضر از نسل پیشین هستند؟ این به خاطر ناسیونالیزم جوانان ایرانی است؟ او که خودش تحت تأثیر دو دختر همکلاسیش که ایرانی و تونسی بودند آمده بود بسیار با حوصله و دقت توضیحات ما را دنبال می کرد. دو دختر عرب که با حجاب و ساکت گوشه ای ایستاده بودند بحث ها را دنبال می کردند و سعی می کردند شعارها را به فارسی تکرار کنند.
احساساتمان متفاوت بود. ظاهرا کسی احساس تنهایی نمی کرد. انگار در خیابان های ایران می دویدیم، همزمان در لیبی می جنگیدیم، در میدان تحریر بودیم، در تونس مبارزه می کردیم، اما در بلژیک بودیم. تمام این احساسات مشترک ما را بر آن داشت تا شعارهای خود را بلندتر از پیش تکرار کنیم.
چند سخنرانی بسیار کوتاه هم از جانب فعالین سیاسی بلژیکی و کُرد ایراد شد که همگی بر ضرورت اتحاد مبارزاتی بر علیه نظام های سرکوب  و استبداد تأکید می کردند. طرح مسآله ملی کُرد، همبستگی طبقاتی مردم ستمدیده و طبقه کارگر، درخواست کمک رسانی به کارگران عرب، نگاه به افق و آلترناتیو رهایی بخش در خاورمیانه و شمال آفریقا و تأکید بر درس های مبارزاتی مهم کشورهای عرب محور این پیام ها بود.
در انتهای برنامه رفقای ایرانی و عرب ما قطعه زیر را خواندند: "در برابر سفارت جمهوری اسلامی ایران، حکومت تئوکراتیک و منزوی آمده ایم. باز هم آمده ایم با مشت های گره کرده تا به نمایندگان و خدمتگزاران رژیم دیکتاتوری بگوییم؛ ما در حمایت از مبارزات مردم ایران، در حمایت از فداکاری مردم در خیابان های و میادین، در حقانیت خون های ریخته شده بر کف خیابان ها، اینجاییم و باز هم خواهیم آمد. می خواهیم همراه با ایرانیان بلژیک، همراهان عرب و بلژیکی و ... خود بر سرتان فریاد زنیم که مبارزه ما ادامه دارد و تا سرنگونی کامل نظام سلطه و سرکوب ادامه دارد. نه کوتاه می آییم، نه می بخشیم و نه سازش می کنیم. فریاد می زنیم "می کشم می کشم آنکه برادرم کشت، می کشم می کشم آنکه که خواهرم کشت". همراه با مبارزین عرب زبان می گوییم: "مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی تو دشمن مردمی، مرگ بر این رژیم زن ستیز". به دنبال ماه ها مبارزه مردم در خیابان ها و ریخته شدن خون بهترین های این سرزمین در طول حیات 32 ساله تان، امروز مردم کشورهای عرب بدون توهم به شعارها و تبلیغات تان، نه تنها دیکتاتورهای وابسته شان را سرنگون کردند، نه تنها خیابان ها و میادین را به چنگ آوردند، نه تنها نهادهای واقعی مردمی را بنا کردند، نه تنها زن و مرد دوش به دوش هم فریاد جدایی دین از دولت را سردادند و به اجرا گذاشتند که به حکومت اسلامی تان تف انداختند و اشک شما را درآوردند. با خروش مردم در 25 بهمن، 1 اسفند و بزودی 8 مارس و روزهای مبارزاتی دیگر زانوان تان سست خواهد شد و فهمیده اید که فروخواهید ریخت. فهمیده اید که مردم به این آگاهی رسیده اند که "سرنوشت جمهوری اسلامی در خیابان ها تعیین خواهد شد". ما نیز می دانیم که باید هشیار باشیم. از سازشکاری و دورزدن مردم هشیار باشیم. قطعاً فروریختن رژیم تئوکراتیک ایران تمام ستمدیدگان جهان را امیدوار می کند. ... بکشید و بزنید مبارزان را اما امروز در تمام خاورمیانه از مراکش تا لیبی و مصر و تونس و بحرین و یمن و ... تا کردستان و ترکیه و عراق و تا ایران مبارزه می کنیم........
 این آکسیون و همبستگی مبارزاتی مردم به ما نشان داد که معیارهای اتحاد ما با همدیگر فراتر از نوشته ها و قرارداد هاست و در مبارزه ما در خیابان ها نیز تبارز خواهد یافت. ما در پایان اکسیون همه ی حضار را به گروه فیس بوکی مان دعوت کردیم تا این حرکت شروعی برای حرکات انترناسیونالیستی آینده ی ما باشد و فضایی مجازی برای ارتباط جوانان خاورمیانه و تبارز بیرونی این آغاز این بود. در پایان دست در دست هم حلقه زدیم و شعارهایی را به عربی، فارسی و فرانسه تکرار کردیم و زنده باد همبستگی بین المللی را فریاد زدیم.





2011/03/04

بيانيه نشريه دانشجويی بذر 8 مارس


به خيابان می آييم، اما!


بيانيه نشريه دانشجويی بذر به مناسبتهشت مارس 

روز جهانی زن


سه شنبه، برابر با هشت مارس روز جهانی زن، به خيابان می آييم. دسته دسته، گروه گروه،‌ فوج فوج!

می آييم تا ورشكستگی زن ستيزترين حكومت دنيا را اعلام كنيم!

می آييم تا بار ديگر در نبردهای خيابانی اراده خود را برای مبارزه تا به آخر نشان دهیم!

 می آييم تا به جهانيان اعلام كنيم، رهايی جامعه بدون آزادی زن ميسر نيست!

به خيابان می آييم، اما سرنوشت خود را به اراده رهبران سبز گره نخواهيم زد؛ تعيين سرنوشت خود را به دست كسانی كه دنبال «اجرای بی تنازل قانون اساسی» و «بازگشت به عصر طلايی خمينی» هستند، نخواهيم سپرد. زيرا دوباره نمی خواهيم شكل ديگری از حكومت دينی را تجربه كنيم و با قهقرای ديگری روبرو شويم. حكومت دينی كه سی و دو سال فقط درد و رنج و اشك برای ما به بار آورد. «عصر طلايی» اش با فرمان خمينی مبنی بر حجاب اجباری آغاز شد؛ «اجرای بی تنازل قانون اساسی» اش پشتوانه وحشيانه ترين جنايت ها برای تحميل حجاب اجباری و گسترش شنيع ترين ارزشها و اخلاقيات مذهبی ضد زن در جامعه شد. حكومتی كه بر دين تكيه زد تا بر اشكال مختلف ستم واستثمار در جامعه حجاب بركشد.

به خيابان می آييم، تا سرنوشت خود را به دست گيريم. برای آنكه عزم و اراده كافی برای نبرد تا به آخر داشته باشيم بايد هشيار باشيم. پايان عمر ديكتاتور نزديك است. اين را مبارزات مردم تونس، مصر (و اكنون ليبی)‌ نشان داده است. مبارزات مردم عرب ما را به وجد آورد و روحيه و انرژی انقلابی را دوباره به ما باز گرداند. اما واقعيت اين است كه مردم منطقه و ما هنوز راه درازی برای بركندن نظام مبتنی بر جهل و خرافه، ستم و استثمار و بنيان نهادن جامعه ای نوين در پيش داريم. سؤالی كه پيش روی ماست اين است كه آيا اجازه خواهيم داد صدای زنان در همهمه های موجود، خفه شود؟ يا اينكه تلاش خواهيم كرد كه مهر زنانه بر خيزشهای جاری حك شود. آيا بر مبنای اينكه فعلا طرح خواست ها و مطالبات زنان از اولويت برخوردار نيست، عمل خواهيم كرد؟  يا آنكه خواست ها و مطالبات خود را در صدر مبارزات مردم قرار خواهيم داد؟ آيا حفظ «اتحاد» با كسانی كه سی سال مدافع فعال اين رژيم زن ستيز بودند، را دنبال خواهيم کرد؟ يا اتحادی بر پايه منافع اكثريت مردم ايران و جهان – بخصوص منافع زنان – شكل خواهيم داد.

انتخاب با ماست؛ ديگران انتخاب خود را كرده اند!

تمام قدرت های امپرياليستی و نيروهای ارتجاعی مذهبی و غير مذهبی تلاش دارند،‌ انتخاب خود را انتخاب ما بنمايانند. از سخن گويان قدرت های امپرياليستی كه وقيحانه در دفاع از حجاب اسلامی می گويند: «وادار نمودن زنان به پوشيدن حجاب متفاوت از وادار كردن مردان به بستن كمر بندهای انفجاری است»* تا رهبران موج سبز كه عوام فريبانه در «حمايت از حقوق زنان و نفی هر گونه تبعيض جنسيتی» داد سخن می رانند ولی همزمان «تقويت ارزش های دينی و تحكيم وجه اخلاقی اديان توحيدی» را كه بر پايه تحقير زن بنا شده، در رأس برنامه سياسی خود قرار داده اند.** عوام فريبی شان تا بدان حد هست كه فراموش می كنند آنجايی كه از «كژروی های» جمهوری اسلامی نام برند كوچكترين اشاره ای به سركوب زنان در جمهوری اسلامی كنند. اگر كسی می خواهد موقعيت زنان را در جامعه ای دريابد كه رهبران موج سبز وعده اش را می دهند، بايد به چادر و چاقچور زنانی توجه كند كه امروزه به زور می خواهند آنان را به عنوان «رهبران جنبش زنان» به ما حقنه كنند. كسانی كه حجاب اسلامی را تئوريزه كردند*** و تيغ در دست زنگيان مست قرار دادند تا سر و صورت و سينه زنانی كه در مقابل فرمان امام راحل شان مبنی بر حجاب اجباری بپاخاستند را بشكافند.

انقلابی كه زنان نتوانند در آن برقصند، انقلابی واقعی نيست!

 ديگر نمی توان در قرن بيست و يك صحبت از تغيير، تحول و انقلاب كرد و از رهايی زن سخنی به ميان نياورد. سامانه جامعه طبقاتی استثمارگرانه و سلسله مراتب اجتماعی ستمگرانه بگونه ای شكل گرفته كه ستم بر زن يكی از محورهای اصلی آن را تشكيل می دهد. بدون در هم شكستن اين محور جامعه رها نخواهد شد. «ميزان آزادی و پيشرفت يك جامعه با ميزان آزادی و پيشرفت زنان آن جامعه مشخص می شود.» **** اينكه بتوانيم رهايی زنان را به عنوان شاخص  رهايی کل جامعه فراگير كنيم به تلاش آگاهانه و سازمان يافته ما بستگی دارد. آگاهی از اينكه چه می خواهيم و چگونه بايد بدست آوريم؛ سازمان يافتگی برای اينكه چگونه انرژی انقلابی رها شده در ميان دختران و زنان را برای كسب آزادی متمركز كنيم تا مؤثرتر و كارآتر از پيش بر كاخهای ستم و بيداد يورش بريم و آنرا بطور قطع و برای هميشه در هم كوبيم.

اين وظيفه ای است كه بر دوش پيشروترين عناصر جامعه ما قرار دارد. بدون شك بخش چپ جنبش دانشجويی می تواند نقش كليدی در جهت تحقق اين اهداف ايفا كند؛ با گسست از تفكرات و ايده های سنتی رهايی زنان را بگونه ای مشخص معنا كند و آن را به يكی از مرز تمايزهای  اصلی و مهم ميان كسانی كه خواهان تغيير واقعی هستند با كسانی كه به اشكال مختلف خواهان حفظ نظم كهنه اند، بدل كند.

اين كه سرنوشت ما در خيابان ها چگونه رقم خواهد خورد به درجه آگاهی و سازمان يافتگی زنان و دخترانی بستگی خواهد داشت كه در صف اول نبردهای خيابانی قرار دارند.

سه شنبه در خيابان ها حضور خواهيم يافت تا مانع از آن شويم كه جنبش آزايخواهانه و برابری طلبانه زنان ايران و همچنين روز جهانی زن كه متعلق به سنّت كمونيستی است توسط گردانندگان صنعت سبز مصادره شود.

سه شنبه در خيابان ها حضور خواهيم يافت تا پا به پای خواهران و برادران خود بجنگيم، در بحبوحه تظاهرات خيابانی و هنگامه نبردهای شبانه، ذهن های هشيار را هشيارتر كنيم؛ حجاب های ستم را در آتش بسوزانيم  و روز جهانی زن را به جشن واقعی ستمديدگان جهان بدل كنيم.

 بدون شك ضربه زدن راديكال به حكومت تئوکراتيک راه را بر افق های رهايی بخش واقعی در كل منطقه –به ويژه در ميان زنان ستمديده خاورميانه- می گشايد.



گرامی باد هشت مارس روز جهانی!



* - رک. به مقاله انقلاب در مصر نوشته فريد زكريا، هفته نامه نيوزويك ۱۴ فوريه ۲۰۱۱

** - رجوع شود به متن كامل ويراست دوم منشور سبز، با امضای  مهدی كروبی و مير حسين موسوی

***- رک کتاب " زيبايی حجاب، حجاب زيبايی" اثر زهرا رهنورد**** - نقل قولی از فوريه از متفكران سوسياليسم تخيلی كه ماركس بر آن تاكيد نهاد.


2011/03/01

آکسیون همبستگی با مبارزات مردم لیبی و ایران

در همبستگی با مبارزات قهرمانانه مردم لیبی بر علیه رژیم دیکتاتوری - نظامی قذافی و در هم سرنوشتی مردم ستمدیده ایران با مردم لیبی، که هر دو خواهان رهایی هستند، روز شنبه 5 مارس تظاهرات برپا می کنیم. از ساعت 16 در برابر سفارت لیبی و همراه با رفقا و دوستان عرب و بلژیکی و ایرانی تجمع می کنیم و شعار "الشعب یرید اسقاط النظام" را فریاد می زنیم. بعد از یک ساعت در صفوف انترناسیونالیستی و متحدانه به سمت سفارت ایران خواهیم رفت. از مبارزه در برابر سفارت خانه یک رژیم دیکتاتوری که در لبه پرتگاه قرار دارد به مقابل سفارت خانه رژیم دیکاتوری و تئوکراتیکی خواهیم رفت که ترسان و لرزان هرچه در توان دارد برای سرکوب مردم و جوانان به کار می گیرد. می رویم تا رویای نزدیک مردم ایران را از خیابان های تهران و شیراز و اصفهان و رشت و ... در خیابان های بروکسل فریاد زنیم و پادوهای رژیم های دیکتاتوری را در اینجا هم آرام نگذاریم.
الشعب یرید اسقاط النظام
 سرنگونی رژیم های دیکتاتوری با قدرت مردم
و بدون دخالت خارجی

آدرس سفارت لیبی: victoria avenue 28 که به فاصله 500 متری سفارت ایران، در خیابان سمت چپ آن واقع شده است.